الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

همراهی خانواده ها و آموزش و پرورش در آموزش کودکان

همراهی خانواده ها و آموزش و پرورش در آموزش کودکان

همدان- حسین زندی- خبرنگار همشهری: نهاد آموزش در هر کشوری از زیر ساخت­های توسعه به شمار می­آید. سابقه این نهاد در ایران نسبت به کشورهای منطقه درخشان­تر است. تأثیرگذاری آن را در یکصد سال گذشته، در توسعه سیاسی ایران  و درنمونه­هایی چون جنبش مشروطه وملی شدن صنعت نفت می­توان دید. پس از ایجاد نهادهای آموزشی به شیوه نوین در ایران و پس از تاسیس دارالفنون تهران و رشدیه  تبریز،همدان از نخستین شهرهایی است که از این فرصت و موهبت برخوردار شد. همدان این فرصت را مدیون گوناگونی وتنوع فرهنگی شهر بود وهمزیستی با باورمندان ادیان دیگر که اقدام به تاسیس اولین مدارس مدرن مانند آلیانس و اتحاد کردند و کودکان همدانی را به سوی شیوه­های نوین آموزش سوق دادند.

این کودکان دیروز که  امروز یا از دنیا رفته­اند یا سالخوردگانی فراموش شده­اند، باعث شدند همدان به عنوان شهری فرهنگی شناخته شود. شهری که با هزاران معلم بازنشسته و شاغل تاثیر بسزایی در تحولات اجتماعی و فرهنگی شهر و استان داشته است. این افراد علاوه بر مدارس در خانواده­ها نیز نقش آموزگارانی را داشته­اند که در ارتباط با اقشار مختلف جامعه تاثیرگذار بوده­اند.

اما این سابقه پربار در یک دهه اخیر و به ویژه در هشت سال گذشته آسیب جدی دیده است. اگرچه این وضعیت منحصر به همدان نیست و ریشه در سیاست­های کلان آموزشی کشور دارد. اما به نظر می­رسد اعضای خانواده بزرگ آموزش و پرورش همدان از رسالت خود دور شده­اند. دانش­آموزانی که در این چند سال وارد دانشگاه شده­اند، کمتر به فعالیت­های علمی- فرهنگی دانشگاه علاقه­ای نشان می­دهند. گروه­ها، انجمن­ها و نهادهای دانشجویی بسیار ضعیف عمل می­کنند حتی در بخش آموزش­های دولتی نیز چنین روندی قابل مشاهده است. افت کیفی تحصیل را از یک آزمون املای فارسی در بین دانش­آموزان و دانشجویان می­توان فهمید. وقتی دلیل چنین روندی از آموزگاران سوال می­شود، پاسخ برخی از آن­ها این است که ما به اندازه پولی که می­گیریم آموزش می­دهیم! نابسامانی در امور اقتصادی و برخی مسایل دیگر باعث شده است که نهادهای صنفی و کانون­های مختلف که اتفاقا در گذشته بسیار فعال بودند، نتوانند فعالیت مثبتی داشته باشند و شاید همین مورد سبب شده است آنها از رسالت خود فاصله بگیرند. مشکلات اقتصادی خانواده­ها نیز در افت کیفیت آموزش بی­تاثیر نبوده است. چراکه که آن­ها به دلیل مشغله زیاد و گاه چند شغله بودن، فرصت کمتری برای ارتباط و آموزش کودکان دارد و این امر سبب محول کردن تمام مسئولیت آموزش به وزارت آموزش و پرورش شده است.

کمرنگ شدن نقش نظارت در آموزشگاه­های خصوصی سبب شده است بهره­گیری از این مراکز  به طور کلی بی­نتیجه باشد. در کنار موارد ذکر شده نقش رسانه ملی را نیز نمی­توان نادیده گرفت زیرا نه تنها در امر آموزش نقش مثبتی ندارد، بلکه بیشترین زمان را از کودکان می­گیرد و می­توان آن را یکی از عوامل تنبلی شهروندان به شمار آورد. در چنین شرایطی ضرورت نقش آموزشی خانواده­ها  و به ویژه والدین بیشتر احساس می­شود. به خصوص در استان همدان که با وجود سابقه درخشان فرهنگی، آمارهایی از افزایش ناهنجاری­ها و آسیب­های اجتماعی در میان کودکان و نوجوانان به گوش می­رسد که هوشیاری خانواده ها را می­طلبد.

تقویت نهادهای صنفی در آموزش وپرورش و نیز نهادی برای فرهنگیان بازنشسته، می­تواند در توسعه استان بسیار مفید باشد. چراکه این نهادها می­تواند پل ارتباطی میان آموزش وپرورش و خانواده­ها باشد و مطالبات صنفی آنان را پیگیری کنند.

آمارها و نتایج در چند سال گذشته نشانه­های خوبی از وضعیت آموزش وپرورش کشور ندارد. به نظر می­رسد باید به مسایل آموزشی و فرهنگی دانش آموزان بیش از سایر مواردی که امروزه آموزش وپرورش متولی و پیگیر آن است،  پرداخته شود. چرا که تحول در زیرساخت­های آموزشی کشور از نیازهای اساسی جامعه امروز ایران است . خانواده­ها نیز نباید تمام موارد آموزشی و پرورشی کودکان را به دوش آموزش و وپرورش بگذارند  و اگر کودکان در کنارمواد درسی سازمان آموزش و پرورش، به آموزش­های مکمل نیاز دارند، این آموزش­ها تا پایان دوره تحصیلات پیگیری شود. آنچه در همدان مشاهده می­شود این است که والدین بیشتر در دوره پیش دبستانی و دبستان، کودکان را در کلاس­های کمک آموزشی ثبت نام می­کنند و حتی تهیه اقلام و کتاب­های کمک درسی نیز به همین دوره محدود شده و یکباره در مقاطع بالاتر رها می­شود  که این رویکرد به نظر درست و پسندیده نیست.

 

واپسین گفت وگوی همشهری با قاسم برنا

واپسین گفت وگوی همشهری با قاسم برنا:

پیر برنای همدان از گذشته حکایت می­کند

همدان- حسین زندی- خبرنگار همشهری: قاسم برنا، مردی بود از تبار دانش و فرهنگ، نزدیک به یک سده زیستن با کتاب، از او فرهیخته­ای بی­بدیل ساخته بود. بیش از هفتاد سال از همدان گفته و نوشته بود. از پیشگامان روزنامه­نگاری در همدان بود. پای صحبتش که می­نشستی زمان معنا نداشت. ساعت­ها حرف می­زد و با خنده و شوخی پیری را انکار می­کرد. از بزرگان همدان به نیکی یاد می­کرد. می­گفت نماینده جوانان قدیم است. زاده سال 1300خورشیدی بود. عمری در مطبوعات قلم زده بود اما روزهای آخر عمر حتی برای بیشتر اهالی مطبوعات همدان ناشناخته بود. از چاپ نشدن کتاب­هایش گله­مند بود و از بی­توجهی ها و نامهربانی­هایی که برخی در حق اهالی علم و فرهنگ روا می­دارند، به تلخی یاد می­کرد اما شوخ­طبعی و خوش­خلقی­اش را در واژه واژه حرفهایش می­شد احساس کرد. با وجود بیماری وکهولت سن هنوز سرشار از امید بود و شور زندگی، اما... دریغ که حتی تا انتشار آخرین گفت و گویش مجال زیستن نیافت.گفت و گویی که در پی می­آید آخرین گفت و گو با پیر برنای همدان است.   

·        از چه سالی کار با مطبوعات را آغاز ­کردید و با چه مطبوعاتی همکاری داشتید؟

چند روزنامه در همدان منتشر می­شد که من با نام «قاف برنا» و «آشنا» مطالبی در حوزه اجتماعی، ادبی و امثال وحکم در آنها می­نوشتم.

آخرین روزنامه­ای هم با آن کار کردم مجله اکباتان بود که شهرداری منتشر می­کرد، در آنجا تاریخ صد سال مطبوعات استان همدان را نوشتم.

·        با مطبوعات سراسری هم کار کردید؟

دو سال نماینده روزنامه اطلاعات بودم که مقالات زیادی در آن نوشتم. مثلا درباره عارف قزوینی مفصلی نوشتم که در آن بخشی از خاطرات دوستانش را نوشتم و گفت وگویی هم با «جهان» کلفت عارف داشتم. گاهی هم برای روزنامه کیهان می­نوشتم.

·        از بزرگان همدان با چه کسانی در ارتباط بودید؟

با حاج آخوند همدانی و آقا شیخ هادی جولانی نشست و برخاست داشتم. با شاعران هم سن و سالم هم در ارتباط بودم. غمام همدانی مجله­ای به نام اتحاد منتشر می­کرد. از همدان، کرمانشاه، تهران و... مریدان زیادی داشت که به منزلش می­آمدند و همیشه خانه­اش پر مهمان بود. آقای عندلیب هم از دوستانم بود که با هم شوخی­ها داشتیم. آقا میرزا عبدالرزاق اصفهانی بود که هر وقت کتاب تازه­ منتشر شده­ای را برایش می­بردم، می­گفت: برنا باز آمده که برای من زحمت درست کند تا این کتاب را بخوانم و نقدش کنم.

حسین غیور هم که دانشمند علم حساب بود و ریاضی­دان، معلمم بود.

·        با انجمن­های ادبی همدان هم ارتباط داشتید؟

یک سال دبیر انجمن ادبی بوعلی بودم، یک بار کسی آمد و شعری از حافظ را به نام خودش خواند.گفتم: این شعر حافظ است! گفت: این شعر من بوده ولی من نبودم حافظ آمده آن را دزدیده است.

·        هنوز هم با محافل ادبی همدان ارتباطی دارید؟

خیر. الان فقط در خانه می­نشینم و برای خودم شعر می­خوانم و مطالعه می­کنم.

·        از کارهایی که نوشتید، کدام را بیشتر دوست دارید؟

من تحقیقی را که درباره خروس نوشتم، خیلی دوست دارم.

·        قلم زدن در مطبوعات برپایه علاقه بود یا به عنوان شغل به این کار روی آوردید؟

کار من صرفا بر اساس علاقه بود و اصلا پول نمی­گرفتم. بیشتر کارهایم درباره همدان است. در روزنامه­هایی چون اکباتان، وظیفه و ندای میهن می­نوشتم.

·        درباره امثال و حکم هم کار کردید؟

بله فقط درباره امثال و حکم همدان نوشتم. البته برخی از این موارد مهاجرند، از روسیه، تبریز و رضاییه وارد فرهنگ ما شده ولی به لهجه همدان در آمده و بخشی از فرهنگ ما شده است.

·        کاری به نام «جنگ برنا» دارید، درباره چیست؟

همدان نامه یا جنگ  برنا، که در آن درباره مسائل گوناگون همدان نوشته­ام. خاطرات، مثل، فرهنگ­ مردم و... که حدود پانصد صفحه شده است.

·        از محله­های قدیمی همدان بگویید؟

من از شما می­پرسم: در سنگی کجاست؟ پای مصلا را درسنگی می­گفتند. محله خونی­ها کجاست؟ نزدیک محله قاشق تراشان، که در آنجا یکی را کشته­اند و چون خونی ریخته به این نام معروف شده است. کوچه ذوالریاستین را به نام شخص ذوالریاستین نامگذاری کرده­اند، که از طایفه شریفی­ها بود. مزدقینه که محل زندگی مزدکیان بوده و به همین سبب به این نام مشهور شده است.

کوچه ضرابی­ها، از خیابان شورین اولین کوچه بعد از خیابان خاکی بود که حمام ضرابی­ها، چشمه ضرابی­ها، سقاخانه­ ضرابی­ها و کوچه ضرابی­ها همه در آنجا قرار داشت. در این کوچه سکه ضرب می­کردند.

·        از چشمه­های قدیمی شهر چیزی به خاطر دارید؟

«چشمه غوله» پای مصلا بود که باید چهل پله می­رفتی پایین تا به چشمه برسی. هر محله­ای یک چشمه داشت. نزدیک امامزاده یحیی یک چشمه بود. «چشمه تازه» که نزدیک نظربیگ نرسیده به مسجد نظربیگ بود. چشمه­ای هم به نام «آب دوباره» بود. یکی به نام «آب گوساله گران»، و یکی به نام «چمن غزلان» بود.

از کتابفروشی­های قدیمی همدان چیزی به یاد دارید؟

در صحافخانه کتابفروشی­های زیادی بود. علی پاشا، آقاسید علی خوانساری، سید صادق خوانساری در صحافخانه بودند. نراقی بود که در خیابان بوعلی کیوسک داشت و کتاب اجاره می­داد. علوی، محمود و احمد طلوعی هم در خیابان بوعی کتابفروشی داشتند.

·        از کودکی و جوانی خودتان بگویید؟

مادر من ده تا بچه داشت. من سال 1350 با خانم جنابی ازدواج کردم. یک دختر  و یک پسر دارم. همسرم فرهنگی بازنشسته است. با اینکه حدود بیست سال اختلاف سنی داریم زندگی خوبی باهم داریم.

شما در جوانی موسیقی هم کار می­کردید؟

من تار می­زدم. زیر نظر استاد «حسن نویی» که شاگرد درویش خان بود مدتی کار کردم ولی یک روز پدرم آمد  و گفت: « قاسم کسی آمده و گفته: پسرت مطرب شده، مبارک باشد». از همان روز ساز را کنار گذاشتم.

·        درباره کتاب­هایتان بگویید؟ خیلی­ها از غنای کتابخانه شما می­گویند.

من سالی ده روز به تهران می­رفتم و کتابفروشی­های قدیمی را می­گشتم. از چند کتابفروشی قدیمی مثل «خاور»، «معرفت» و «دانش» کتاب­های خوب و قدیمی را می­خریدم. 155 جلد دیوان شاعران همدانی را جمع کرده بودم. تمام کتاب­هایم که حدود هشت هزار عنوان یا یازده هزار جلد بود را به کتابخانه دانشگاه بوعلی اهدا کردم. نمی­دانم چیزی از آن باقی مانده یا نه؟!

·        از کتاب­هایی که درباره همدان نوشته شده است کدام را بیشتر می­پسندید؟

تاریخی که فروزانفر کردستانی درباره همدان نوشت کتاب خوبی بود.

 

 

بازبینی و بررسی اثرات گردشگرپذیری موسیقی ایرانی با تاکید بر زمینه های گسترش صنعت گردشگری

بازبینی و بررسی اثرات گردشگرپذیری موسیقی ایرانی با تاکید بر زمینه های گسترش صنعت گردشگری

این مقاله در "دومین کنفرانس بین المللی مدیریت،کارآفرینی وتوسعه اقتصادی " 

به تاریخ 22و23 شهریور 1392 در شهر قم پذیرفته شد

 

حسین زندی، فعال میراث فرهنگی و گردشگری،   hosein.zandi77@gmail.com

 

ناهید زندی، کارشناسی ارشد ایرانشناسی عمومی، روزنامه نگار ، nahid.zandisadegh@gmail.com

 

آرزو مام احمدی، کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، مدرس دانشگاه پیام نورمهاباد ، arezoahmadi86@yahoo.com

 

Review and evaluate the effects of Iranian Music With emphasis on the fields of tourism

Abstract

Today, the role of tourism as a tool for regional development is undeniable. Despite the huge revenue for the industry in many countries of the world, our little contribution to be allocated. Among the attractions of the country's geographical, historical and cultural diversity - ethnic tourism destinations can be a special place that is conducive to attracting cultural tourism and art. Art has the potential to be great potential for the development of the industry as one of the major tourist centers should be considered. Art music as well as original works of art in the form of sub-¬ Iranian ethnic music and plays an important role in attracting and Tourism. Now the question is: Is there a relationship between tourism and music? Can music be used to attract tourists? Can the country due to cultural diversity, religion and customs to achieve this type of tourism?
The aim of this study was to compare and evaluate tourism and traditional music in many cities of the world and comparison Tajabadi village in Hamedan and Fash in Kermanshah as tourism.

 

Keywords: tourism, Tourism Art, Tourism music

 

Hosein zandi, Active Cultural Heritage and Tourism, Hamedan, hosein.zandi77@ gmail.com

 

NahidZandi,MSGeneralIranshenasi,Reporter,nahid.zandisadegh@gmail.com

Arezo MamAhmadi,(CorrespondingAuthor), Ms of Educational Administration, teacher of University of  Payame Noor University,PO BOX 19395-3697,Tehran,IRAN, arezoahmadi86@yahoo.com

 

بازبینی و بررسی اثرات گردشگرپذیری موسیقی ایرانی با تاکید بر زمینه های گسترش صنعت گردشگری

 

چکیده

 

امروزه نقش صنعت گردشگری به عنوان ابزاری برای توسعه منطقه‌ای غیرقابل انکار است.  با وجود درآمد گسترده‌ای که این صنعت برای بسیاری از کشورهای جهان داشته، کشور ما سهم ناچیزی را به خود اختصاص داده است. در کشور ایران در میان جاذبه های مختلف جغرافیایی،  تاریخی و تنوع فرهنگی قومی از جایگاه ویژه ای برخوردار است که می تواند مقصد گردشگری مساعدی برای جذب گردشگران فرهنگی و هنری باشد. آثار هنری با پتانسیل و ظرفیت بالایی که دارد می تواند بعنوان یکی از  کانونهای مهم توریستی جهت گسترش این صنعت مورد توجه قرار گیرد. هنر موسیقی ایرانی نیز  به عنوان زیرمجموعه­ای از آثار اصیل هنری در قالب موسیقی سنتی و قومی ایرانی نقش مهمی در جذب ایرانگردان و  جهانگردان ایفا می کند. حال مساله این است که: آیا بین گردشگری و موسیقی رابطه ای وجود دارد؟ آیا می توان هنر موسیقی را برای جذب گردشگران بکار گرفت؟ آیا کشور ایران می تواند با توجه به تنوع فرهنگی، مذهب و آداب و رسوم به این نوع از گردشگری دست یابد؟ در واقع هدف از این پژوهش مقایسه و بررسی صنعت گردشگری و تاثیر گردشگری موسیقی در چند شهر سنتی جهان و مقایسه آن با دو روستای تاج آباد همدان و فَش در استان کرمانشاه  به عنوان هدف گردشگری می باشد.

 

واژه های کلیدی: گردشگری، گردشگری هنری، گردشگری موسیقی

گروه کوهنوردی دوستان زمین در آرارات ترکیه رکورد زدند

صعود قله 5167 متری آرارات با هدف حفظ محیط زیست

گروه کوهنوردی دوستان زمین در آرارات ترکیه رکورد زدند

حسین زندی -دو  نفر از کوهنوردان انجمن دوستان زمین همدان یازدهم شهریورماه در یک برنامه  سرعتی قله آرارات ترکیه را با زمان 2 ساعت و32  دقیقه صعود کردند .

 قله آرارات در بین مرز کشورهای ایران ترکیه و ارمنستان  وبه ارتفاع 5167متر  مانند یک آتشفشان خاموش است .این قله در تمام ایام سال پوشیده از برف است. بالاترین رکورد سرعتی این قله پیش از این 2ساعت و45دقیقه  توسط یک گروه ایرانی بود  که محمد اسدی و محمود بیات این بار با 13دقیقه اختلاف توانستند این موفقیت را به نام کشور ایران ثبت کنند.

 این دو کوهنورد  یک روز پس از این صعود موفق  در یک گروه 17 نفری  برای بار دوم این قله را به صورت معمولی (نرمال) صعود کردند.

محمدسدی درباره این صعود گفت:برنامه حدود 2روز  از تاریخ11 شهریور طول کشید و برنامه صعود برای بار اول سرعتی و در فردای همان روز صعود ی نرمال با گروهی از تهران داشتیم.  از مدتها قبل درکوههای همدان تمرین سرعتی داشتم تا بتوانیم آمادگی لازم را بدست بیآوریم. تعداد همراهان 17 نفر بود که فقط دو نفر از همدان برای صعود سرعتی حضور اقدام کردیم .

گروه کوهنوردی دوستان زمین همدان به سرپرستی محمد اسدی هردوهفته یک بار  برنامه کوهنوردی و کوهپیمایی  را در داخل کشور اجرا می کند. محمد اسدی  در این باره گفت :هدف از اجرای برنامه برافراشتن پرچم ایران عزیزمان با رکورد جدید سرعتی و بااهداف محیط زیستی که  مهمترین دلمشغولی ماست .در برنامه های داخلی که دوستان زمین که هر دو هفته  یک باراجرا می شود  به پاکسازی طبیعت و ارتفاعات همدان میپردازیم . قصد ما آشتی دادن هموطنان عزیز با زمین و حفظ محیط زیست است  این کوهنورد گفت:متاسفانه  طبیعت کشور ما از این نظر وضعیت خوبی ندارد وبرخی از هم میهنان  رعایت نمی کنند . اطلاع رسانی و آموزش به هر شیوه ای می تواند در بازداری از تخریب محیط زیست مفید باشد و ماامیدواریم روزی برسد که همه شهروندان عزیز هیچ گاه زباله ای را در طبیعت جا نگذارند وهر کس به سهم خود دوستدار طبیعت باشد

سرپرست گروه کوهنوردی دوستان زمین در  مورد برنامه های بعدی گروه گفت :برنامه بعدی قله 6000 هزاری است. در مورد ورزش کوهنوردی و صعود سرعتی که همه عزیزان میتوانند با تمرین وآمادگی جسمانی بالا و تجهیزات به صعود چنین قله هایی دست پیدا کنند  .

اصطبل های امیر طومان و مری لیلی قراگوزلو در آستانه نابودی

اصطبل های امیر طومان و مری لیلی قراگوزلو در آستانه نابودی

اصطبل مری، بی سقف شد

http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=106576&Serv=3&SGr=22

سقف اصطبل ورکانه فرو ریخت. اصطبل ورکانه در سال‌های گذشته به دلیل بی توجهی مسئولان در معرض تخریب قرار گرفته بود. مری لیلی قراگوزلو این اصطبل را در اواخر دهه 40 با معماری سنگی ایران ساخت. به گفته دوستداران میراث فرهنگی این اصطبل می‌تواند تبدیل به موزه شود با این وجود همچنان در بی‌مهری مسئولان به سر می‌برد.

  

خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه میراث فرهنگی- در سال‌های گذشته به‌دلیل بی‌توجهی اصطبل ورکانه، در معرض تخریب قرار گرفته است. در روزهای اخیر تخریب‌ها افزایش یافته و بخشی از سقف آن هم فرو ریخت.

 

این در حالی است که در اواخر دهه 40 «مری لیلی قراگوزلو» (چهره جهانی پرورش اسب) این اصطبل را با معماری منحصر به فرد، با مصالح سنتی و سنگی در جنوب این روستا ساخت که تا آغاز انقلاب پرورش و اصلاح نژاد اسب در این مکان انجام می‌شد.

 

دوستداران میراث فرهنگی، بارها پیشنهاد تبدیل  این اصطبل به موزه‌ای مرتبط به اسب سواری در همدان داده شده اما تاکنون از طرف هیچ سازمانی مورد حمایت قرار نگرفته‌است.

 

روستای ورکانه از جاذبه‌های مهم روستایی استان همدان است که افزون برزیبایی‌های طبیعی و مناظر روستایی، از معماری منحصر به فرد سنگی نیز برخوردار است. دو اصطبلی که در این روستا قرار دارد از نمونه‌های زیبای معماری سنگی است. همچنین قلعه اربابی «امیر طومان قراگوزلو» جد مری لیلی قراگوزلو با پلان چلیپایی و مربوط به دوره قاجار در میان باغی زیبا قرار دارد که متروکه شده است.

 

اصطبل قدیمی روستا مربوط به دوره قاجار است و توسط یکی از اهالی مورد استفاده قرار می‌گیرد. هنوز بقایای گچبری‌ها و نقاشی روی دیوار این اصطبل باقی مانده اما سقف آن دچار آسیب جدی شده است.

 

«مهدی بختیاری»، رئیس انجمن پرورش اسب همدان می‌گوید: «وضعیت اصطبل قدیمی که در روستای ورکانه قراردارد تقریبا نامشخص است. سیستم نگهداری ساختمان مشخص نیست و مدیریتی ندارد. برخی از گردشگران خارجی به ایران سفر می کنند و به همدان می آیند تا تنها در ورکانه این اصطبل ها را ببینند. ورکانه یکی از مراکز بزرگ پرورش اسب اصیل ایرانی بوده است.

 

بختیاری ادامه می‌دهد: «اسب اصیل ایرانی توسط مرحوم مری لیلی قراگوزلو در این مرکز پرورش و اصلاح نژاد شده، و مهمتر اینکه به دنیا معرفی و شناسانده شده‌است.

 

رئیس انجمن پرورش اسب همدان در ادامه می‌گوید: «ظاهرا کسی متولی این اصطبل نیست و اگر وضع به همین منوال پیش برود در چندسال آینده دیگر اثری از آن باقی نمی‌ماند. با این حال در حق یکی از با ارزش ترین اماکن همدان خیانت شده است. ما می‌خواهیم وضعیت آن مشخص بشود. عده‌ای از اهالی روستا بر آن ادعای مالکیت می کنند و خود را ذینفع می‌دانند اما دلسوزی نمی‌کنند.»

 

بختیاری در مورد چاره اندیشی در وضعیت فعلی می‌گوید: «باید سازمان میراث فرهنگی وگردشگری وارد عمل شود و آن‌را مرمت وبازسازی کند. متاسفانه سازمان میراث فرهنگی همدان تنها عکس‌های این روستا و اصطبل‌ها را به نمایش می‌گذارد. باید از متولیان میراث پرسید اگر این بناها در این روستا نابود شوند چه چیزی را به عنوان جاذبه گردشگری و میراث تاریخی معرفی خواهند کرد؟ به نظر نمی‌رسد که این ساختمان زمستان امسال را دوام بیاورد.»

 

این فعال فرهنگی ادامه می‌دهد: «درصورت اقدام نکردن سازمان می‌توان اصطبل‌ها را به بخش خصوصی به صورت استیجاری واگذار کرد تا ضمن مرمت از این میراث تاریخی نگهداری کنند. این روستا پتانسیل آن‌را دارد که هم در امور پرورش اسب وارد فعالیت شود و هم می‌توان از یکی از اصطبل‌ها به عنوان موزه اسب و ادوات سوارکاری بهره برد.

 

حسین زندی