همراهی خانواده ها و آموزش و پرورش در آموزش کودکان
همدان- حسین زندی- خبرنگار همشهری: نهاد آموزش در هر کشوری از زیر ساختهای توسعه به شمار میآید. سابقه این نهاد در ایران نسبت به کشورهای منطقه درخشانتر است. تأثیرگذاری آن را در یکصد سال گذشته، در توسعه سیاسی ایران و درنمونههایی چون جنبش مشروطه وملی شدن صنعت نفت میتوان دید. پس از ایجاد نهادهای آموزشی به شیوه نوین در ایران و پس از تاسیس دارالفنون تهران و رشدیه تبریز،همدان از نخستین شهرهایی است که از این فرصت و موهبت برخوردار شد. همدان این فرصت را مدیون گوناگونی وتنوع فرهنگی شهر بود وهمزیستی با باورمندان ادیان دیگر که اقدام به تاسیس اولین مدارس مدرن مانند آلیانس و اتحاد کردند و کودکان همدانی را به سوی شیوههای نوین آموزش سوق دادند.
این کودکان دیروز که امروز یا از دنیا رفتهاند یا سالخوردگانی فراموش شدهاند، باعث شدند همدان به عنوان شهری فرهنگی شناخته شود. شهری که با هزاران معلم بازنشسته و شاغل تاثیر بسزایی در تحولات اجتماعی و فرهنگی شهر و استان داشته است. این افراد علاوه بر مدارس در خانوادهها نیز نقش آموزگارانی را داشتهاند که در ارتباط با اقشار مختلف جامعه تاثیرگذار بودهاند.
اما این سابقه پربار در یک دهه اخیر و به ویژه در هشت سال گذشته آسیب جدی دیده است. اگرچه این وضعیت منحصر به همدان نیست و ریشه در سیاستهای کلان آموزشی کشور دارد. اما به نظر میرسد اعضای خانواده بزرگ آموزش و پرورش همدان از رسالت خود دور شدهاند. دانشآموزانی که در این چند سال وارد دانشگاه شدهاند، کمتر به فعالیتهای علمی- فرهنگی دانشگاه علاقهای نشان میدهند. گروهها، انجمنها و نهادهای دانشجویی بسیار ضعیف عمل میکنند حتی در بخش آموزشهای دولتی نیز چنین روندی قابل مشاهده است. افت کیفی تحصیل را از یک آزمون املای فارسی در بین دانشآموزان و دانشجویان میتوان فهمید. وقتی دلیل چنین روندی از آموزگاران سوال میشود، پاسخ برخی از آنها این است که ما به اندازه پولی که میگیریم آموزش میدهیم! نابسامانی در امور اقتصادی و برخی مسایل دیگر باعث شده است که نهادهای صنفی و کانونهای مختلف که اتفاقا در گذشته بسیار فعال بودند، نتوانند فعالیت مثبتی داشته باشند و شاید همین مورد سبب شده است آنها از رسالت خود فاصله بگیرند. مشکلات اقتصادی خانوادهها نیز در افت کیفیت آموزش بیتاثیر نبوده است. چراکه که آنها به دلیل مشغله زیاد و گاه چند شغله بودن، فرصت کمتری برای ارتباط و آموزش کودکان دارد و این امر سبب محول کردن تمام مسئولیت آموزش به وزارت آموزش و پرورش شده است.
کمرنگ شدن نقش نظارت در آموزشگاههای خصوصی سبب شده است بهرهگیری از این مراکز به طور کلی بینتیجه باشد. در کنار موارد ذکر شده نقش رسانه ملی را نیز نمیتوان نادیده گرفت زیرا نه تنها در امر آموزش نقش مثبتی ندارد، بلکه بیشترین زمان را از کودکان میگیرد و میتوان آن را یکی از عوامل تنبلی شهروندان به شمار آورد. در چنین شرایطی ضرورت نقش آموزشی خانوادهها و به ویژه والدین بیشتر احساس میشود. به خصوص در استان همدان که با وجود سابقه درخشان فرهنگی، آمارهایی از افزایش ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی در میان کودکان و نوجوانان به گوش میرسد که هوشیاری خانواده ها را میطلبد.
تقویت نهادهای صنفی در آموزش وپرورش و نیز نهادی برای فرهنگیان بازنشسته، میتواند در توسعه استان بسیار مفید باشد. چراکه این نهادها میتواند پل ارتباطی میان آموزش وپرورش و خانوادهها باشد و مطالبات صنفی آنان را پیگیری کنند.
آمارها و نتایج در چند سال گذشته نشانههای خوبی از وضعیت آموزش وپرورش کشور ندارد. به نظر میرسد باید به مسایل آموزشی و فرهنگی دانش آموزان بیش از سایر مواردی که امروزه آموزش وپرورش متولی و پیگیر آن است، پرداخته شود. چرا که تحول در زیرساختهای آموزشی کشور از نیازهای اساسی جامعه امروز ایران است . خانوادهها نیز نباید تمام موارد آموزشی و پرورشی کودکان را به دوش آموزش و وپرورش بگذارند و اگر کودکان در کنارمواد درسی سازمان آموزش و پرورش، به آموزشهای مکمل نیاز دارند، این آموزشها تا پایان دوره تحصیلات پیگیری شود. آنچه در همدان مشاهده میشود این است که والدین بیشتر در دوره پیش دبستانی و دبستان، کودکان را در کلاسهای کمک آموزشی ثبت نام میکنند و حتی تهیه اقلام و کتابهای کمک درسی نیز به همین دوره محدود شده و یکباره در مقاطع بالاتر رها میشود که این رویکرد به نظر درست و پسندیده نیست.
واپسین گفت وگوی همشهری با قاسم برنا:
پیر برنای همدان از گذشته حکایت میکند
همدان- حسین زندی- خبرنگار همشهری: قاسم برنا، مردی بود از تبار دانش و فرهنگ، نزدیک به یک سده زیستن با کتاب، از او فرهیختهای بیبدیل ساخته بود. بیش از هفتاد سال از همدان گفته و نوشته بود. از پیشگامان روزنامهنگاری در همدان بود. پای صحبتش که مینشستی زمان معنا نداشت. ساعتها حرف میزد و با خنده و شوخی پیری را انکار میکرد. از بزرگان همدان به نیکی یاد میکرد. میگفت نماینده جوانان قدیم است. زاده سال 1300خورشیدی بود. عمری در مطبوعات قلم زده بود اما روزهای آخر عمر حتی برای بیشتر اهالی مطبوعات همدان ناشناخته بود. از چاپ نشدن کتابهایش گلهمند بود و از بیتوجهی ها و نامهربانیهایی که برخی در حق اهالی علم و فرهنگ روا میدارند، به تلخی یاد میکرد اما شوخطبعی و خوشخلقیاش را در واژه واژه حرفهایش میشد احساس کرد. با وجود بیماری وکهولت سن هنوز سرشار از امید بود و شور زندگی، اما... دریغ که حتی تا انتشار آخرین گفت و گویش مجال زیستن نیافت.گفت و گویی که در پی میآید آخرین گفت و گو با پیر برنای همدان است.
· از چه سالی کار با مطبوعات را آغاز کردید و با چه مطبوعاتی همکاری داشتید؟
چند روزنامه در همدان منتشر میشد که من با نام «قاف برنا» و «آشنا» مطالبی در حوزه اجتماعی، ادبی و امثال وحکم در آنها مینوشتم.
آخرین روزنامهای هم با آن کار کردم مجله اکباتان بود که شهرداری منتشر میکرد، در آنجا تاریخ صد سال مطبوعات استان همدان را نوشتم.
· با مطبوعات سراسری هم کار کردید؟
دو سال نماینده روزنامه اطلاعات بودم که مقالات زیادی در آن نوشتم. مثلا درباره عارف قزوینی مفصلی نوشتم که در آن بخشی از خاطرات دوستانش را نوشتم و گفت وگویی هم با «جهان» کلفت عارف داشتم. گاهی هم برای روزنامه کیهان مینوشتم.
· از بزرگان همدان با چه کسانی در ارتباط بودید؟
با حاج آخوند همدانی و آقا شیخ هادی جولانی نشست و برخاست داشتم. با شاعران هم سن و سالم هم در ارتباط بودم. غمام همدانی مجلهای به نام اتحاد منتشر میکرد. از همدان، کرمانشاه، تهران و... مریدان زیادی داشت که به منزلش میآمدند و همیشه خانهاش پر مهمان بود. آقای عندلیب هم از دوستانم بود که با هم شوخیها داشتیم. آقا میرزا عبدالرزاق اصفهانی بود که هر وقت کتاب تازه منتشر شدهای را برایش میبردم، میگفت: برنا باز آمده که برای من زحمت درست کند تا این کتاب را بخوانم و نقدش کنم.
حسین غیور هم که دانشمند علم حساب بود و ریاضیدان، معلمم بود.
· با انجمنهای ادبی همدان هم ارتباط داشتید؟
یک سال دبیر انجمن ادبی بوعلی بودم، یک بار کسی آمد و شعری از حافظ را به نام خودش خواند.گفتم: این شعر حافظ است! گفت: این شعر من بوده ولی من نبودم حافظ آمده آن را دزدیده است.
· هنوز هم با محافل ادبی همدان ارتباطی دارید؟
خیر. الان فقط در خانه مینشینم و برای خودم شعر میخوانم و مطالعه میکنم.
· از کارهایی که نوشتید، کدام را بیشتر دوست دارید؟
من تحقیقی را که درباره خروس نوشتم، خیلی دوست دارم.
· قلم زدن در مطبوعات برپایه علاقه بود یا به عنوان شغل به این کار روی آوردید؟
کار من صرفا بر اساس علاقه بود و اصلا پول نمیگرفتم. بیشتر کارهایم درباره همدان است. در روزنامههایی چون اکباتان، وظیفه و ندای میهن مینوشتم.
· درباره امثال و حکم هم کار کردید؟
بله فقط درباره امثال و حکم همدان نوشتم. البته برخی از این موارد مهاجرند، از روسیه، تبریز و رضاییه وارد فرهنگ ما شده ولی به لهجه همدان در آمده و بخشی از فرهنگ ما شده است.
· کاری به نام «جنگ برنا» دارید، درباره چیست؟
همدان نامه یا جنگ برنا، که در آن درباره مسائل گوناگون همدان نوشتهام. خاطرات، مثل، فرهنگ مردم و... که حدود پانصد صفحه شده است.
· از محلههای قدیمی همدان بگویید؟
من از شما میپرسم: در سنگی کجاست؟ پای مصلا را درسنگی میگفتند. محله خونیها کجاست؟ نزدیک محله قاشق تراشان، که در آنجا یکی را کشتهاند و چون خونی ریخته به این نام معروف شده است. کوچه ذوالریاستین را به نام شخص ذوالریاستین نامگذاری کردهاند، که از طایفه شریفیها بود. مزدقینه که محل زندگی مزدکیان بوده و به همین سبب به این نام مشهور شده است.
کوچه ضرابیها، از خیابان شورین اولین کوچه بعد از خیابان خاکی بود که حمام ضرابیها، چشمه ضرابیها، سقاخانه ضرابیها و کوچه ضرابیها همه در آنجا قرار داشت. در این کوچه سکه ضرب میکردند.
· از چشمههای قدیمی شهر چیزی به خاطر دارید؟
«چشمه غوله» پای مصلا بود که باید چهل پله میرفتی پایین تا به چشمه برسی. هر محلهای یک چشمه داشت. نزدیک امامزاده یحیی یک چشمه بود. «چشمه تازه» که نزدیک نظربیگ نرسیده به مسجد نظربیگ بود. چشمهای هم به نام «آب دوباره» بود. یکی به نام «آب گوساله گران»، و یکی به نام «چمن غزلان» بود.
از کتابفروشیهای قدیمی همدان چیزی به یاد دارید؟
در صحافخانه کتابفروشیهای زیادی بود. علی پاشا، آقاسید علی خوانساری، سید صادق خوانساری در صحافخانه بودند. نراقی بود که در خیابان بوعلی کیوسک داشت و کتاب اجاره میداد. علوی، محمود و احمد طلوعی هم در خیابان بوعی کتابفروشی داشتند.
· از کودکی و جوانی خودتان بگویید؟
مادر من ده تا بچه داشت. من سال 1350 با خانم جنابی ازدواج کردم. یک دختر و یک پسر دارم. همسرم فرهنگی بازنشسته است. با اینکه حدود بیست سال اختلاف سنی داریم زندگی خوبی باهم داریم.
شما در جوانی موسیقی هم کار میکردید؟
من تار میزدم. زیر نظر استاد «حسن نویی» که شاگرد درویش خان بود مدتی کار کردم ولی یک روز پدرم آمد و گفت: « قاسم کسی آمده و گفته: پسرت مطرب شده، مبارک باشد». از همان روز ساز را کنار گذاشتم.
· درباره کتابهایتان بگویید؟ خیلیها از غنای کتابخانه شما میگویند.
من سالی ده روز به تهران میرفتم و کتابفروشیهای قدیمی را میگشتم. از چند کتابفروشی قدیمی مثل «خاور»، «معرفت» و «دانش» کتابهای خوب و قدیمی را میخریدم. 155 جلد دیوان شاعران همدانی را جمع کرده بودم. تمام کتابهایم که حدود هشت هزار عنوان یا یازده هزار جلد بود را به کتابخانه دانشگاه بوعلی اهدا کردم. نمیدانم چیزی از آن باقی مانده یا نه؟!
· از کتابهایی که درباره همدان نوشته شده است کدام را بیشتر میپسندید؟
تاریخی که فروزانفر کردستانی درباره همدان نوشت کتاب خوبی بود.
بازبینی و بررسی اثرات گردشگرپذیری موسیقی ایرانی با تاکید بر زمینه های گسترش صنعت گردشگری
این مقاله در "دومین کنفرانس بین المللی مدیریت،کارآفرینی وتوسعه اقتصادی "
به تاریخ 22و23 شهریور 1392 در شهر قم پذیرفته شد
حسین زندی، فعال میراث فرهنگی و گردشگری، hosein.zandi77@gmail.com
ناهید زندی، کارشناسی ارشد ایرانشناسی عمومی، روزنامه نگار ، nahid.zandisadegh@gmail.com
آرزو مام احمدی، کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، مدرس دانشگاه پیام نورمهاباد ، arezoahmadi86@yahoo.com
Review and evaluate the effects of Iranian Music With emphasis on the fields of tourism
Abstract
Today, the role of tourism as a tool for regional development is undeniable.
Despite the huge revenue for the industry in many countries of the world, our
little contribution to be allocated. Among the attractions of the country's
geographical, historical and cultural diversity - ethnic tourism destinations
can be a special place that is conducive to attracting cultural tourism and
art. Art has the potential to be great potential for the development of the
industry as one of the major tourist centers should be considered. Art music as
well as original works of art in the form of sub-¬ Iranian ethnic music and
plays an important role in attracting and Tourism. Now the question is: Is there
a relationship between tourism and music? Can music be used to attract
tourists? Can the country due to cultural diversity, religion and customs to
achieve this type of tourism?
The aim of this study was to compare and evaluate tourism and traditional music
in many cities of the world and comparison Tajabadi village in Hamedan and Fash
in Kermanshah as tourism.
Keywords: tourism, Tourism Art, Tourism music
Hosein zandi, Active Cultural Heritage and Tourism, Hamedan, hosein.zandi77@ gmail.com
NahidZandi,MSGeneralIranshenasi,Reporter,nahid.zandisadegh@gmail.com
Arezo MamAhmadi,(CorrespondingAuthor), Ms of Educational Administration, teacher of University of Payame Noor University,PO BOX 19395-3697,Tehran,IRAN, arezoahmadi86@yahoo.com
بازبینی و بررسی اثرات گردشگرپذیری موسیقی ایرانی با تاکید بر زمینه های گسترش صنعت گردشگری
چکیده
امروزه نقش صنعت گردشگری به عنوان ابزاری برای توسعه منطقهای غیرقابل انکار است. با وجود درآمد گستردهای که این صنعت برای بسیاری از کشورهای جهان داشته، کشور ما سهم ناچیزی را به خود اختصاص داده است. در کشور ایران در میان جاذبه های مختلف جغرافیایی، تاریخی و تنوع فرهنگی – قومی از جایگاه ویژه ای برخوردار است که می تواند مقصد گردشگری مساعدی برای جذب گردشگران فرهنگی و هنری باشد. آثار هنری با پتانسیل و ظرفیت بالایی که دارد می تواند بعنوان یکی از کانونهای مهم توریستی جهت گسترش این صنعت مورد توجه قرار گیرد. هنر موسیقی ایرانی نیز به عنوان زیرمجموعهای از آثار اصیل هنری در قالب موسیقی سنتی و قومی ایرانی نقش مهمی در جذب ایرانگردان و جهانگردان ایفا می کند. حال مساله این است که: آیا بین گردشگری و موسیقی رابطه ای وجود دارد؟ آیا می توان هنر موسیقی را برای جذب گردشگران بکار گرفت؟ آیا کشور ایران می تواند با توجه به تنوع فرهنگی، مذهب و آداب و رسوم به این نوع از گردشگری دست یابد؟ در واقع هدف از این پژوهش مقایسه و بررسی صنعت گردشگری و تاثیر گردشگری موسیقی در چند شهر سنتی جهان و مقایسه آن با دو روستای تاج آباد همدان و فَش در استان کرمانشاه به عنوان هدف گردشگری می باشد.
واژه های کلیدی: گردشگری، گردشگری هنری، گردشگری موسیقی
صعود قله 5167 متری آرارات با هدف حفظ محیط زیست
گروه کوهنوردی دوستان زمین در آرارات ترکیه رکورد زدند
حسین زندی -دو نفر از کوهنوردان انجمن دوستان زمین همدان یازدهم شهریورماه در یک برنامه سرعتی قله آرارات ترکیه را با زمان 2 ساعت و32 دقیقه صعود کردند .
قله آرارات در بین مرز کشورهای ایران ترکیه و ارمنستان وبه ارتفاع 5167متر مانند یک آتشفشان خاموش است .این قله در تمام ایام سال پوشیده از برف است. بالاترین رکورد سرعتی این قله پیش از این 2ساعت و45دقیقه توسط یک گروه ایرانی بود که محمد اسدی و محمود بیات این بار با 13دقیقه اختلاف توانستند این موفقیت را به نام کشور ایران ثبت کنند.
این دو کوهنورد یک روز پس از این صعود موفق در یک گروه 17 نفری برای بار دوم این قله را به صورت معمولی (نرمال) صعود کردند.
محمدسدی درباره این صعود گفت:برنامه حدود 2روز از تاریخ11 شهریور طول کشید و برنامه صعود برای بار اول سرعتی و در فردای همان روز صعود ی نرمال با گروهی از تهران داشتیم. از مدتها قبل درکوههای همدان تمرین سرعتی داشتم تا بتوانیم آمادگی لازم را بدست بیآوریم. تعداد همراهان 17 نفر بود که فقط دو نفر از همدان برای صعود سرعتی حضور اقدام کردیم .
گروه کوهنوردی دوستان زمین همدان به سرپرستی محمد اسدی هردوهفته یک بار برنامه کوهنوردی و کوهپیمایی را در داخل کشور اجرا می کند. محمد اسدی در این باره گفت :هدف از اجرای برنامه برافراشتن پرچم ایران عزیزمان با رکورد جدید سرعتی و بااهداف محیط زیستی که مهمترین دلمشغولی ماست .در برنامه های داخلی که دوستان زمین که هر دو هفته یک باراجرا می شود به پاکسازی طبیعت و ارتفاعات همدان میپردازیم . قصد ما آشتی دادن هموطنان عزیز با زمین و حفظ محیط زیست است این کوهنورد گفت:متاسفانه طبیعت کشور ما از این نظر وضعیت خوبی ندارد وبرخی از هم میهنان رعایت نمی کنند . اطلاع رسانی و آموزش به هر شیوه ای می تواند در بازداری از تخریب محیط زیست مفید باشد و ماامیدواریم روزی برسد که همه شهروندان عزیز هیچ گاه زباله ای را در طبیعت جا نگذارند وهر کس به سهم خود دوستدار طبیعت باشد
سرپرست گروه کوهنوردی دوستان زمین در مورد برنامه های بعدی گروه گفت :برنامه بعدی قله 6000 هزاری است. در مورد ورزش کوهنوردی و صعود سرعتی که همه عزیزان میتوانند با تمرین وآمادگی جسمانی بالا و تجهیزات به صعود چنین قله هایی دست پیدا کنند .
اصطبل های امیر طومان و مری لیلی قراگوزلو در آستانه نابودی
اصطبل مری، بی سقف شد
http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=106576&Serv=3&SGr=22
سقف اصطبل ورکانه فرو ریخت. اصطبل ورکانه در سالهای گذشته به دلیل بی توجهی مسئولان در معرض تخریب قرار گرفته بود. مری لیلی قراگوزلو این اصطبل را در اواخر دهه 40 با معماری سنگی ایران ساخت. به گفته دوستداران میراث فرهنگی این اصطبل میتواند تبدیل به موزه شود با این وجود همچنان در بیمهری مسئولان به سر میبرد.
خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه میراث فرهنگی- در سالهای گذشته بهدلیل بیتوجهی اصطبل ورکانه، در معرض تخریب قرار گرفته است. در روزهای اخیر تخریبها افزایش یافته و بخشی از سقف آن هم فرو ریخت.
این در حالی است که در اواخر دهه 40 «مری لیلی قراگوزلو» (چهره جهانی پرورش اسب) این اصطبل را با معماری منحصر به فرد، با مصالح سنتی و سنگی در جنوب این روستا ساخت که تا آغاز انقلاب پرورش و اصلاح نژاد اسب در این مکان انجام میشد.
دوستداران میراث فرهنگی، بارها پیشنهاد تبدیل این اصطبل به موزهای مرتبط به اسب سواری در همدان داده شده اما تاکنون از طرف هیچ سازمانی مورد حمایت قرار نگرفتهاست.
روستای ورکانه از جاذبههای مهم روستایی استان همدان است که افزون برزیباییهای طبیعی و مناظر روستایی، از معماری منحصر به فرد سنگی نیز برخوردار است. دو اصطبلی که در این روستا قرار دارد از نمونههای زیبای معماری سنگی است. همچنین قلعه اربابی «امیر طومان قراگوزلو» جد مری لیلی قراگوزلو با پلان چلیپایی و مربوط به دوره قاجار در میان باغی زیبا قرار دارد که متروکه شده است.
اصطبل قدیمی روستا مربوط به دوره قاجار است و توسط یکی از اهالی مورد استفاده قرار میگیرد. هنوز بقایای گچبریها و نقاشی روی دیوار این اصطبل باقی مانده اما سقف آن دچار آسیب جدی شده است.
«مهدی بختیاری»، رئیس انجمن پرورش اسب همدان میگوید: «وضعیت اصطبل قدیمی که در روستای ورکانه قراردارد تقریبا نامشخص است. سیستم نگهداری ساختمان مشخص نیست و مدیریتی ندارد. برخی از گردشگران خارجی به ایران سفر می کنند و به همدان می آیند تا تنها در ورکانه این اصطبل ها را ببینند. ورکانه یکی از مراکز بزرگ پرورش اسب اصیل ایرانی بوده است.
بختیاری ادامه میدهد: «اسب اصیل ایرانی توسط مرحوم مری لیلی قراگوزلو در این مرکز پرورش و اصلاح نژاد شده، و مهمتر اینکه به دنیا معرفی و شناسانده شدهاست.
رئیس انجمن پرورش اسب همدان در ادامه میگوید: «ظاهرا کسی متولی این اصطبل نیست و اگر وضع به همین منوال پیش برود در چندسال آینده دیگر اثری از آن باقی نمیماند. با این حال در حق یکی از با ارزش ترین اماکن همدان خیانت شده است. ما میخواهیم وضعیت آن مشخص بشود. عدهای از اهالی روستا بر آن ادعای مالکیت می کنند و خود را ذینفع میدانند اما دلسوزی نمیکنند.»
بختیاری در مورد چاره اندیشی در وضعیت فعلی میگوید: «باید سازمان میراث فرهنگی وگردشگری وارد عمل شود و آنرا مرمت وبازسازی کند. متاسفانه سازمان میراث فرهنگی همدان تنها عکسهای این روستا و اصطبلها را به نمایش میگذارد. باید از متولیان میراث پرسید اگر این بناها در این روستا نابود شوند چه چیزی را به عنوان جاذبه گردشگری و میراث تاریخی معرفی خواهند کرد؟ به نظر نمیرسد که این ساختمان زمستان امسال را دوام بیاورد.»
این فعال فرهنگی ادامه میدهد: «درصورت اقدام نکردن سازمان میتوان اصطبلها را به بخش خصوصی به صورت استیجاری واگذار کرد تا ضمن مرمت از این میراث تاریخی نگهداری کنند. این روستا پتانسیل آنرا دارد که هم در امور پرورش اسب وارد فعالیت شود و هم میتوان از یکی از اصطبلها به عنوان موزه اسب و ادوات سوارکاری بهره برد.
حسین زندی