روزگار فراموش شده پیرمرد «حلبی‌ساز»

هنرمندی که با حلبی یادگاری می‌سازد

روزگار فراموش شده پیرمرد «حلبی‌ساز»

http://farheekhtegan.ir/fa/news/4817


حسین زندی


در طول یک قرن گذشته و با ماشینی شدن جوامع صدها حرفه و شغل و هنر دستخوش تغییر و نابودی شده و اهمیت ندادن به این حرفه‌ها روند از بین رفتن آنها را تسریع کرده است. در حالی که برخی از این مشاغل قابلیت تقویت صنایع‌دستی، گردشگری و موزه‌داری را دارند. حلبی‌سازی یکی از این موارد است که به مرور در حال فراموشی است، اما به تازگی یکی از پیشکسوتان این حرفه در همدان اقدام به بازیابی و تولید ده‌ها نمونه از این اشیا کرده تا مردم را با مشاغل و یادگارهای گذشتگان آشنا کند. محمدباقر ضرابیان متولد سال 1313 همدان است. او تا سال 1332 به شغل پدری، یعنی حلبی‌سازی مشغول بود، اما این کار را رها کرد و فروشندگی وسایل ماشین را پیش گرفت. او 56 سال از شغل حلبی‌سازی دست کشیده بود ولی سال 1390 تصمیم گرفت نمونه‌ای از اشیا و آثار حلبی که در گذشته استفاده می‌شد را بسازد و در مجموعه‌ای به میراث فرهنگی اهدا کند. او در طول دو سال توانست 110 قطعه از این ابزار و اشیا را بسازد. ویژگی کارهای ضرابیان در ظرافت آنهاست که با نمونه‌ای دیگر قابل مقایسه نیست. به همین مناسبت گفت‌وگویی با او انجام داده‌ایم که در پی می‌آید:

‌ چه چیزی شما را به سمت این کار کشاند؟
سال 1390 روزی با خودم گفتم خدایا به من کمک کن تا چند قطعه‌ از میراث قدیم بسازم تا این میراث به کلی نابود نشود چون دیگر قابل استفاده نبودند. وقتی شروع کردم تعدادی از این آثار و وسیله‌ها را ساختم مورد تایید و تشویق میراث فرهنگی قرار گرفتم و در 12 نمایشگاه شرکت کردم. سه لوح از 12 لوح تقدیری که دریافت کردم لوح برتر است و مقام اول کشور را در این رشته به دست آوردم.
‌شغل شما چه بود؟
شغل پدرم حلبی‌سازی بود و شغل من هم تا سال 1332 همین بود، اما تا سال 90 از این کار دست کشیدم چون این کار کمرنگ شده بود. در این مدت مشغول فروش قطعات ماشین بودم. اما می‌خواستم این یادگار را از خود بجا بگذارم، بنابراین 110 قطعه وسیله و ابزار حلبی ساختم و به میراث فرهنگی اهدا کردم.
‌آثاری که به میراث داده‌اید کجا قرار است نگهداری شود؟ به موزه خاصی می‌رود؟
این آثار را به میراث فرهنگی اهدا کردم که قرار است موزه‌ای درست کنند و اینها را در آنجا به نمایش بگذارند تا اینکه نسل‌های بعد متوجه شوند ما با چه وسیله‌هایی زندگی می‌کردیم.
‌کارهای شما شامل چه وسیله‌هایی است؟
وسایلی از قبیل زیرآب حمام، زیرآب حوض، چراغ فتیله‌ای و نماد آرامگاه بوعلی و... .
‌چه مدت‌زمانی را برای ساختن این قطعات صرف کردید؟
از سال 1390 تا اوایل 1392 روی این آثار کار کردم. یعنی حدود دو سال که مهم‌ترین آنها نماد آرامگاه بوعلی است که پنج ماه روی آن کار کردم و آنها را اهدا کردم به میراث فرهنگی همدان.
‌هنوز هم این کار را ادامه می‌دهید؟
فعلا نه اما امیدوارم بتوانم قطعات دیگری را هم بسازم.
‌اسامی همه قطعات و کاربردشان را نوشته‌اند؟
بله همه فهرست شده است. قرار است یک کتاب به نام چهره ماندگار همدان منتشر کنند و این آثار و کاربردشان را در آن بیاورند.
‌همه این وسایل کاربردی و قابل استفاده بوده‌اند؟
بله همه اینها را آن زمان استفاده می‌کردیم به جز چند قطعه مثل نماد آرامگاه. اما امروز اینها به صورت شیء تزئینی است. هرچند امروز هم قابل استفاده است اما با وسایل و نمونه‌های جدید، دیگر از اینها استفاده نمی‌کنند.
‌چرا کسی تمایلی به حلبی‌سازی نشان نمی‌دهد؟ و چرا حلبی‌سازخانه همدان از بین رفته است؟
گفتم که نمونه‌های جدید آمد، خریدار کم شد و این روزها هم جنس چینی اجازه فعالیت به سازندگان ایرانی را نمی‌دهد. استادکارها هم یا از دنیا رفتند یا از این کار دست کشیدند.
‌چرا شما اقدام به تولید انبوه نمی‌کنید؟
باید بگویم مشکل زیاد است. ارائه کردن سرمایه، کارگاه، سوله، ابزار آموزشی برای دانش‌آموزان و امکانات مناسب بهداشتی که کار کردن در آن جا میسر باشد، کار یک فرد نیست. باید نهاد یا اداره‌ای این وظیفه را به عهده گیرد.
‌این روزها حلبی‌سازخانه‌های همدان چه وضعیتی دارند؟
همه شده است بوتیک لباس و دیگر کسی کار نمی‌کند.
‌تا زمانی که شما فعالیت می‌کردید چه تعداد حلبی‌سازی در همدان فعال بود؟
بیش از 60، 70 کارگاه با چندین کارگر و شاگرد فعال بودند.
‌تولیدات شما در همدان فروش می‌رفت یا به جزء همدان به جاهای دیگر هم صادر می‌شد؟
اطراف همدان، روستاها و برخی شهرهای همجوار خریدار این اجناس بودند، چون مرغوب‌تر از کارهای شهرها و استان‌های دیگر بود.
‌مواد اولیه از کجا تامین شد؟
بعد از جنگ جهانی دوم یعنی شهریور 1320 که من حدود هشت سال داشتم، پدرم مغازه را ترک کرد و آمد منزل و در منزل کار می‌کرد. من هم پیش او در خانه این حرفه را آموختم. بعد از جنگ یعنی پس از سه سال به مغازه پدر رفتم و حلبی‌ساز شدم. این کار تا سال 1332 ادامه داشت اما پس از آن از این کار دست کشیدم. آن زمان نفت از روسیه و انگلیس در داخل بشکه‌های حلبی می‌آمد. نفت را خالی می‌کردند، می‌فروختند و ما حلبی‌ها را می‌خریدیم و این ابزار و وسیله‌ها را می‌ساختیم.
‌تاریخچه حلبی‌سازی به چه دوره‌ای برمی‌گردد؟
من تا جایی که اطلاع دارم به 200 سال قبل برمی‌گردد. البته همیشه مواد اولیه از خارج می‌آمد تا اینکه ورق گالوانیزه وارد شد.
‌حلبی‌سازی چه تفاوتی با آهنگری داشت؟
آهنگری مساله جدایی است که با کوره، دم و... سروکار دارد اما حلبی‌سازی ابزار دیگری دارد.
‌فرزندان شما با این حرفه آشنا هستند؟
یکی از دخترانم و پسرم پزشک هستند و یک دخترم دبیر آموزش و پرورش. کسی را ندارم که این کار را ادامه دهد.
‌آرم و نشانه‌ای که روی کارهای شما حک شده چیست؟
از جنس لاتون بوده که فلز خیلی نرمی است و با چکش و مهر سازگاری دارد و پرس می‌شود.

روزنامه همشهری همدان

روزنامه فرهیختگان شماره 1316

تاریخ 28 بهمن 1392

گلوله در برابر حیوان

http://farheekhtegan.ir/fa/news/4417

فراخوان صدور مجوز حمل اسلحه همدان را به بازار قاچاق سلاح تبدیل کرد

گلوله در برابر حیوان

حسین زندی


در شش ماهه اول امسال چهار برابر کل سال گذشته در همدان دفترچه مجوز شکار صادر شده است.
مساله شکار در ایران به بحرانی ملی تبدیل شده است. نابودی گونه‌های جانوری موجبات اعتراض حامیان و دوستداران محیط‌زیست را فراهم کرده تا جایی که به تازگی عده‌ای از مخالفان شکار از رئیس محیط‌زیست کشور درخواست کردند مجوز شکار به‌طور کامل متوقف شود. اما آنچه در شهرستان همدان اتفاق افتاده افزون بر این موارد یک مشکل مضاعف را به وجود آورده است. در سال گذشته فراخوانی توسط مدیریت اسلحه و مهمات صادر شد مبنی بر اینکه کسانی که اسلحه بدون‌مجوز یا غیرمجاز دارند می‌توانند با تسلیم و تحویل آن به این مرکز در صورت تایید این نهاد مجوز حمل سلاح دریافت کنند. این فراخوان باعث شد در بیشتر استان‌ها افرادی که سلاح بدون مجوز نگهداری می‌کردند اسلحه‌ها را تحویل این نهاد دهند و پس از مدتی برای بیشتر آنها مجوز صادر شد. اما نتیجه این فراخوان همدان را به مرکز واردات اسلحه قاچاق تبدیل کرد تا جایی که گاهی در مقابل نهاد متولی یعنی «مدیریت اسلحه و مهمات شهرستان» عده‌ای پیش از تحویل اسلحه اقدام به خرید و فروش سلاح می‌کردند. از آنجا که همدان در مسیر قاچاق کالا از استان‌های غربی و عراق به دیگر نقاط کشور قرار گرفته این موضوع باعث شد تعداد زیادی اسلحه توسط مردم همدان از قاچاقچیان برای اخذ مجوز خریداری شود و مانند هر کالایی وقتی تقاضا بالا می‌رود عرضه نیز افزایش پیدا می‌کند؛ تا جایی که پس از صدور جواز اسلحه هجوم شکارچیان به اداره محیط‌زیست باعث شد دفترچه مجوز شکار این اداره تمام شود. در شش ماهه اول سال 92 چهار برابر کل سال90 و 91 در این شهرستان دفترچه صادر شده است. این در حالی است که تعدادی از مالکان اسلحه اقدام به دریافت دفترچه شکار نمی‌کنند و بدون استفاده از سهمیه فشنگ دولتی به صورت آزاد، فشنگ تهیه می‌کنند.
سیدعادل عربی، معاون فنی اداره محیط‌زیست همدان در این باره می‌گوید: آنچه در همدان اتفاق افتاده نشان می‌دهد شهرستان‌های اطراف هم همین رشد را شاهد بوده‌اند. اتفاق بی‌سابقه‌ای که امسال افتاد و هرگز سابقه نداشت، اتمام دفترچه صدور مجوز در همدان بود. این اتفاق در چند شهرستان دیگر هم رخ داد. در سازمان محیط‌زیست هم مجوز تمام شد؛ یعنی اینکه آنقدر مراجعه‌کننده برای اخذ دفترچه زیاد بود که اکنون منتظر ارسال دفترچه از سازمان مرکزی تهران هستیم. آنچه من اطلاع دارم تقریبا چهار برابر کل سال‌های پیشین در شش ماهه اول امسال دفترچه صادر شده است. وضعیت نهاوند بدتر است و تعداد بیشتری دفترچه صادر شده است. البته برخی استان‌های دیگر هم همین شرایط را دارند و با کمبود دفترچه مواجه بوده‌اند اما وضعیت استان همدان بدتر است. همان‌طور که می‌دانید کسانی که اسلحه دارند نیمی از سهمیه فشنگ را می‌توانند تهیه کنند اما نیم دیگر مستلزم این است که دفترچه از سازمان محیط‌زیست اخذ کنند، به همین سبب شکارچیان برای گرفتن دفترچه مراجعه می‌کنند. یکی از تبعات افزایش دفترچه شکار در همدان تهدید گونه‌های جانوری منطقه است. در سال جاری چندین مورد درگیری بین محیط‌بانان و شکارچیان پیش آمد. یکی از این اتفاق‌ها که پرونده آن در محاکم قضایی در حال پیگیری است ورود قاچاقچیان پرنده از جنوب کشور به همدان بود. عربی در این باره می‌گوید: علاقه شیخ‌نشینان خلیج‌فارس به پرندگان شکاری ایران بسیار زیاد است. آنان از این پرندگان به عنوان تفریح استفاده می‌‌کنند یعنی این پرنده‌ها را آموزش می‌دهند تا برایشان شکار کنند. بازار خرید و فروش این پرنده‌ها در جنوب ایران هم داغ است به همین خاطر عده‌ای از اهالی استان‌های جنوبی به‌خصوص بوشهر در فصل پاییز به سمت غرب کشور می‌آیند تا پس از زنده‌گیری و صید پرندگان خود را به این بازار برسانند. ما پس از اطلاع از ورود این تیم اقدام به کمین و دستگیری آنان کردیم. بازداشت این افراد در صورتی موفقیت‌آمیز است که مردم محلی هم همکاری کنند. اینها متاسفانه راهنما‌هایی در استان میزبان دارند که به آنها کمک می‌کنند. ما به با همیاری محیط‌بان در پاییز امسال تیم شکارچی بوشهر را دستگیر کردیم و یک بهله بالابان، 7 بهله دلیجه و تعدادی قمری از آنان به دست آمد که آزاد‌شان کردیم.
شرایط نگهداری پرندگان پیش از آزادسازی در اداره کل محیط‌زیست همدان بسیار بد بود. یکی از کارکنان این اداره به نبود مکان مناسب برای حیوانات و پرندگانی که از شکارچیان می‌گیرند اشاره کرد. اما معاون فنی این اداره می‌گوید: به گمان من تعداد اسلحه‌هایی که دست مردم است با ظرفیت مناطق اصلا تناسب ندارد. بیشتر مالکان اسلحه شکار می‌کنند اما اگر همه اینها بخواهند در طول سال تنها در یک روز یک حیوان شکار کنند صدمه جبران‌ناپذیری به حیات‌وحش کشور خواهند زد. امروز متاسفانه تهیه مجوز اسلحه بسیار آسان‌تر از گذشته است و پیشنهاد من این است که از این روند جلوگیری شود. ظاهرا صلاحیت افراد مطرح است اما از محیط‌زیست استعلام نمی‌شود و به هرکسی که کارت پایان‌خدمت دارد. اسلحه می‌دهند؛ این مساله علاوه بر شکار مشکلاتی برای ما ایجاد می‌کند.
عربی ادامه می‌دهد: بحث فراخوانی که داده شد و برای اسلحه غیرمجاز مجوز صادر شد نیز در سطح ملی و در شورای امنیت ملی بررسی شد و سازمان محیط‌زیست مخالفت کرد اما به نتیجه نرسید. جای خوشبختی دارد که به اسلحه‌های گلوله زن مجوز ندادند، امیدوارم ندهند. اگر اسلحه غیرمجاز گلوله‌زنی هم مجوز بگیرد، دیگر قابل کنترل نیست. امروز بار بسیار سنگینی بر دوش محیط‌زیست است در حالی که امکاناتی در اختیار ندارد به‌خصوص در شرایطی که کشور از نظر اقتصادی در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد. اولین جایی که آسیب می‌بیند، محیط‌زیست است. به‌طور مثال کسانی که اسلحه دارند تلاش می‌کنند از راه شکار خود را سیر کنند. گفته می‌شود در بدن بیشتر پرندگان و حیات وحش کشور ساچمه سربی وجود دارد. صدها نفر منتظر دفترچه هستند، عده‌ای کارت موقت دارند و منتظر اخذ گرفتن مجوز اسلحه‌اند و بعد از آن برای مجوز شکار به این سازمان مراجعه
خواهند کرد.

روزنامه فرهیختگان / 23 بهمن 1392

سرما پرندگان تالاب شیرین‌سو را فراری داد

آلودگی تالاب شیرین‌سو توسط صیادان

سرما پرندگان تالاب شیرین‌سو را فراری داد

حسین زندی


در آستانه روز جهانی تالاب انجمن‌های فعال محیط‌زیست شهرستان همدان از تالاب شیرین‌سو بازدید کردند.
تالاب شیرین‌سو ازجمله تالاب‌های مصنوعی ایران است که به زیستگاه گونه‌های مختلف جانوری و پرندگان منطقه تبدیل شده است. در این زیستگاه ده‌ها گونه پرنده زندگی می‌کنند. اما امسال به دلیل یخبندان و سرمای زودرس بیشتر پرندگان مهاجرت کرده‌اند. این تالاب در مسیر جاده شهرستان کبودرآهنگ به زنجان و در کنار روستای شیرین‌سو واقع شده است. آب تالاب از طریق یک چشمه و بارندگی‌های فصلی تامین می‌شود و بخشی از آن توسط یک سد کوچک به مصرف کشاورزی می‌رسد. مساحت تالاب حدود 50 هکتار است و در سال‌های اخیر اطراف سد بادام‌کاری شده است. شهرستان کبودرآهنگ با دارا بودن دو منطقه شکارممنوع تنها دو محیط‌بان دارد. یکی از مشکلات اداره محیط‌زیست این شهرستان کمبود نیروی انسانی است. در این بازدید علاوه بر موارد یادشده، منظره و چشم‌انداز تالاب و خدمات موجود و موردنیاز مورد بحث قرار گرفت.
روح‌الله زال‌‌پور، کارشناس پایشی اداره محیط‌زیست شهرستان کبودرآهنگ در پایان این مراسم می‌گوید: تالاب ممنوعه شیرین‌سو با 50 هکتار مساحت تنوع پرنده‌ای خوبی دارد. در فصل‌های کوچ پرندگان با گونه‌های زیادی از پرندگان از قبیل درنا، انواع مرغ آبی، آب چلیک، پلیکان، حواسیل و باقرقره مواجه هستیم. پستاندارانی مثل سنجاب، خرگوش در فصل بهار و تابستان در این منطقه مشاهده می‌شدند، اما امسال چون فصل سرما زودتر آغاز شده سطح تالاب یخ‌زده و پرندگان کم شده‌اند.
این کارشناس در پاسخ به این سوال که آیا تالاب در سال‌های پیش یخ می‌زد، می‌گوید: بله در سال‌های پیش هم یخ می‌زد اما مدت کوتاهی، امسال سرما زودرس بود و یخبندان از آذرماه شروع شد. اکنون تنها چند مرغ آبی و تعدادی حواصیل در این زیستگاه مانده است. در حالی که تا دو ماه قبل بیش از 1000 قطعه مرغابی، 300 غاز و انواع حواسیل در این تالاب زندگی می‌کردند.
زال‌پور در مورد برخورد مردم محلی می‌گوید: خوشبختانه مردم اینجا در این چند سال بنا بر اطلاع‌رسانی‌های صورت‌گرفته، هم علاقه دارند و هم کمک و حمایت می‌کنند. مردم شیرین‌سو در زمینه حمایت از تالاب با محیط‌زیست همکاری خوبی دارند. اداره آب نیز همکاری لازم را دارد و افرادی که به عنوان همیار محیط‌زیست شناخته می‌شوند بسیار کمک‌کننده هستند. خوشبختانه تاکنون با مردم محلی مشکل خاصی نداشته‌ایم.
وی در خصوص ارتباط و تلاش اداره محیط‌زیست برای شکل‌گیری نهادهای مردمی می‌گوید: کبودرآهنگ چندین انجمن در زمینه محیط‌زیست دارد که با این اداره همکاری خوبی دارند. ما برنامه‌های مشترک زیادی اجرا کرده‌ایم. درمورد مشکلات زیست‌محیطی نیز تبادل‌نظر داریم و از نظرات بهره می‌بریم. این نهادها و همکاری‌ها باعث شده مردم محلی آگاهی‌های اولیه را برای حفظ تالاب داشته باشند. امیدواریم در آینده نزدیک هم این فعالیت‌ها بیشتر شود. زال‌پور در پاسخ به این پرسش که شهرستان کبودرآهنگ چه تعداد مناطق حفاظت‌شده یا منطقه شکارممنوع دارد؟ گفت: مناطق حفاظت‌شده در کبودرآهنگ نداریم اما از تاریخ 15 بهمن 1389 تالاب شیرین‌سو منطقه شکارممنوع شده و از پاییز سال 92 نیز منطقه آق‌داغ تا قینرجه به عنوان منطقه شکارممنوع به مدت پنج سال اعلام شد و تحت‌نظر اداره محیط‌زیست این شهرستان است.
زال‌پور در مورد علت مرگ‌و‌میر ماهی‌های این تالاب می‌گوید: متاسفانه سال‌های قبل توسط هیات ماهیگیری استان همدان جشنواره ماهیگیری برگزار شد و نسل ماهی‌ها از بین رفت و شاهد مرگ و میر ماهی‌ها بودیم که تعدادشان نیز بسیار کم شد. کسانی هم که با مجوز برای ماهیگیری می‌آیند صبح یا غروب یک ماهی هم نمی‌توانند بگیرند. با آزمایش‌هایی که انجام دادیم متوجه شدیم که آلودگی آب و مسموم شدن علت آن بوده است. این مسمومیت توسط خوراک و طعمه ماهی که توسط صیادان به آب ریخته شده بود، به وجود آمده است. ما امیدواریم بعد از عید نیز با رهاسازی ماهی بتوانیم گونه‌های مختلف ماهی را احیا کنیم. خوشبختانه این آلودگی‌ها به پرنده‌ها آسیبی نزد. بخشی از پرنده‌ها همه طول سال را در اینجا می‌مانند ازجمله مرغابی‌های سیاه، اما بخشی از پرندگان مهاجرت می‌کنند. محمد پیروز، مسوول هماهنگی این برنامه و عضو انجمن دوستان زمین می‌گوید: همکاری نهادهای غیردولتی و اداره‌ها می‌تواند در پیشبرد برنامه‌های مشترک مفید باشد به‌ویژه مساله محیط‌زیست در کشور باید جدی گرفته شود. شکار بی‌رویه، کم‌آبی، نابودی گونه‌های گیاهی و جانوری ازجمله مواردی هستند که تشکل‌های مردم‌نهاد و سازمان محیط‌زیست ‌باید بیشتر به آن توجه کنند. این دوستدار محیط‌زیست می‌گوید: در همین راستا و همزمان با روز جهانی تالاب‌ها، هفته آینده نیز با اداره کل محیط‌زیست استان همدان برنامه مشترکی در یکی دیگر از تالاب‌های استان به نام «تالاب آق‌گل» خواهیم داشت. این تالاب ازجمله تالاب‌های در خطر است و باید تلاش کنیم احیا شود. امیدواریم رسانه‌ها به‌خصوص رسانه‌های تصویری به این مشکلات توجه بیشتری داشته باشند.

فعالان کرد غایبان اصلی نشست تشکل های غیر دولتی کشور

فعالان کرد غایبان اصلی نشست تشکل های غیر دولتی کشور

حسین زندی - نشست هم اندیشی معاونت برنامه ریزی وسرمایه گذاری سازمان میراث فرهنگی با سازمان های غیردولتی حوزه های میراث فرهنگی ،گردشگری وصنایع دستی کشور روز دوشنبه 6 دی ماه با حضور نمایندگان بیش از  تشکل مردم نهاد  و مدیران میراث فرهنگی برگزارشد.

 دراین مراسم دکتر حجت قائم مقام  و معاونت سازمان میراث فرهنگی ، دکتر شیرکوند معاون سرمایه گذاری ، دکتر امینی مدیر کل مشارکت های اجتماعی وزارت کشور و تعدادی از مدیران سازمان میراث فرهنگی  حضور داشتند وپس از طرح سوال و مطالبات نمایندگان انجمن های غیر دولتی به  برخی پرسش ها پاسخ گفتند .پس از گذشت 8 سال این اولین نشست رو در رو با مسئولان بود که فعالان مدنی توانستند با صراحت به ارئه دیدگاه های خود بپردازند و مدیران ارشد یک حوزه به صورت تخصصی در یک جلسه 4 ساعته پاسخگوی مباحث مطرح شده باشند.

اما مسائلی مانند حضور کمرنگ برخی استان ها در این جلسه و نشست های مشابه پرسش بر انگیز است . از استان های کردستان ، کرمانشاه ، ایلام و لرستان تنها نماینده استان کرمانشاه در جلسه حاضر بود سیامک فتاحی دبیر انجمن ژین و ژینگه زاگرس با انتقاد از وضع موجود در استان های  حوزه زاگرس گفت: من پیشنهاد می کنم یک سیستم ارتباطی و شبکه ای اینترنتی برای تسهیل روابط بین سازمانی در نظر گرفته شود تا اگر انجمن ها و نهاد ها خواستند همسویی و همراهی داشته باشند بتوانند از این فرصت استفاده کنند تا درگیرسیستم بروکراتیک و اداری ومراجعه مستقیم نشوند. فتاحی در بخشی از سخنان خود گفت: باید بگویم ما هدف بزرگی داریم و هدف کوچک مارا راضی نمی کند ما نمی توانیم تنها صرف داشتن یک مکان و برگزاری یک جلسه خود را راضی کنیم ما فضا و امکان فعالیت می خواهیم باید فراتر از برگزاری جلسه و نشست فکر کنیم.موضوع دیگر این است که ما مگر تنها در اقتصاد ساخت وساز می توانیم پیشرفت داشته باشیم ؟ مگر کشورهایی که اقتصادشان متکی به صنعت گردشگری است ضرر می کنند؟ به طور مثال ترکیه مراسمی به اسم مولویه دارد ،به مناسبت روز بزرگداشت مولوی  هزاران گردشگر خارجی به ترکیه سفر می کنند اما ما که در ایران صدها نمونه از این مراسم داریم استفاده نمی کنیم .

پس ازپایان نشست از این فعال مدنی پرسیدم علت حضور نداشتن فعالان استان های یاد شده در این مراسم چیست ؟ فتاحی در پاسخ گفت: نهادها و انجمن هایی که در دوره اصلاحات شکل گرفته بودند و فعالیت می کردند به دلایل مختلف از فعالیت باز ماندند.و نیرهای مدنی جدید هم در طول این سالها شکل نگرفته است تا جایگزین شودو متاسفانه باید گفت انجمن فعالی در این استان ها وجود ندارد.در این رهگذر هم نهادهای دولتی مقصرند ،هم نهادهای مدنی . محدودیت های ایجادشده از سوی دولت در 8 سال گذشته از یک سو وبی تفاوتی فعالان مدنی وشهروندان به این نوع تلاشگری از سوی دیگر به این مسئله دامن زده است . ما امیدواریم با شرایط بوجود آمده وضعیت بهتری پیش رو داشته باشیم به همین دلیل از شهروندان تقاضا داریم که در زمینه نهادسازی تلاش کنند ، چرا که مسائلی مانند محیط زیست ، میراث فرهنگی و طبیعی تنها از طریق مشارکت های مدنی امکان پذیر است.

چرایی این مشکلات نیازمند بررسی علمی از سوی جامعه شناسان و متخصصان حوزه های اجتماعی است.اما از آنجا که تجربه کارگروهی در میان شهروندان کرد سابقه دراز مدتی دارد انتظار می رود در زمینه فعالیت های مدنی نیز گرایش بیشتری باشد ، اما چنین نیست . یکی از آسیب های  موجود فعالیت گروه های سیاسی و زیر زمینی در منطقه است که علت بدبینی نهادهای دولتی به شکل گیری انجمن ها را پدید آورده است و گاهی جذب افرادی که انگیزه کار گروهی و جمعی را دارندتوسط این جریان ها متاسفانه راه را برای فعالیت تشکلهای مدنی قانونی بسته است .و بی اطلاعی کارشناسان دولتی این حوزه از دیگر عوامل و موانع موجود است.

امروز بیش از هرزمانی بستر سازی و ایجاد فضای باز اجتماعی برای تلاشگران این عرصه می تواند از تقویت جریان های سیاسی که تا امروز نتوانسته اند کارنامه مثبتی از خود برجا بگذارند جلوگیری می کند اما سیاستمداران باید به این نکته توجه کنند و به این سوال پاسخ دهند که آیا نهاد مدنی می خواهند یا نه؟ فعال اجتماعی می خواهند یا نه؟ اولین گام در این زمینه برداشتن نگاه امنیتی از این عرصه است و اینکه به فعالیت فرهنگی و اجتماعی به جای تهدید باید به عنوان یک فرصت مهم نگاه کرد. اموزش جوامع محلی در جهت ایجاد حس مسئولیت پذیری شهروندان ، توسط سازمان های مردم نهاد ، همچنین توانمند سازی فعالان مدنی ضرورت امروز جامعه است و به نظر می رسد با توجه به برنامه ها و شعارهای مسئولان دولتی در زمینه جامعه مدنی و حقوق شهروندی رویکرد مثبتی در جذب مشارکت های مدنی وجود دارد فعالان کرد نیز در دست یابی به مطالبات خود از طریق نهادهای مدنی موفق تر خواهند بود.و حضور نداشتن در این عرصه ها برابر است با از دست دادن فرصت ها و بی توجهی به مطالبات اجتماعی و فرهنگی شروندان یک جامعه ، به همین دلیل مشارکت در تلاش های اجتماعی یک ضرورت است. 


مصیبت شهرت داشتن

مصیبت اینانلو بودن 
حسین زندی
در این مدتی که  "هم وغم" مردم عزیز همیشه در صحنه و مومن شده است کارهای بی ناموسی اینانلو!، چه زمانی که برادرش متهم شد به شکار و چه قضایایی که در مورد فوتبال و یوزپلنگ پیش آمد سعی کردم در این مورد بخصوص سکوت کنم. اما حرف و حدیث های مربوط به این آدم از بهشت رانده شده آنقدر زیاد بود که نتوانستم به سکوتم ادامه دهم . نه به خاطر این که ، بلا نسبت هوادار محیط زیست هستم ، بلکه به دلیل اینکه مردم مومن 2500 ساله ی با فرهنگ ما  نه تنها در تاکسی و اتوبوس ،حتا در صف طویل کارزار مهمی که در حد جهاد اکبر است ( منظورم صف سبد کالا است) این محبت هارا از اینانلو دریغ نمی کنند. 
گویی همه مشکلات این جهانی و آن جهانی که ماشاا... دستی در هر دو دارندرا حل کرده اند تنها یک متهم در این مملکت داریم  آنهم محمدعلی خان اینانلواست.
امادر ابتدا و در صحت عقل مخالفت خود را با شکار ( اعم از شکار بزرگ ، کوچک ، متوسط ، لارج ، دو ایکس لارج و مدیوم)ابراز می دارم و از هرچه شکار، شکارچی ، فوتبال ، سبد کالا و هر بی ناموسی دیگری اعلام برائت می کنم تا مبادا به طرفداری از  آقای اینانلو و کارهایش متهم شوم . 
و شکارچی را فرد زبون و حقیری می دانم که با زبان آتش و گلوله به جنگ حیوان بی زبان می رود.
 اما در میان مخالفان اینانلو دوستانی از حامیان محیط زیست را دیدم که گوی سبقت را از بقیه گرفته اند و آنچنان سینه چاک می کنند که گویی دین از دست رفته وهمه مومنان سبد کالایشان را دریافت کرده اند و ایشان جا مانده اند.روزهایی را به یاد آوردم که تعداد زیادی از این دوستان  برای امضا گرفتن و عکس یادگاری با اینانلو گاهی یک ساعت منتظر می شدند و به جرات می توانم بگویم ده ها نفرشان در مراسم مختلف از من خوا ستند تا افتخاری که نصیبشان شده را  ثبت کنم . فراموش نمی کنم یکی از این دوستان تازمانی که عکسش را ایمیل کنم ، یعنی هفته  هاپس از مراسمی که با اینانلو ودکتر کرمی و دکتر کهرم عکسشان را گرفته بودم تماس می گرفت که عکس من چه شد ؟و باز فراموش نمی کنم برخی از این دوستان از طریق اینانلو با مفهوم محیط زیست آشنا شدند.بماند که خیلی از اظهارنظر کنندگان نمی دانند اینانلو چه چیزیست و تنها می خواهند از قافله عقب نمانند.  
پیشتر به برخی از دوستان گفته بودم من آقای اینانلو را پیش از اینکه یک  فعال محیط زیست بدانم ،یک برنامه سازخوب و یک بازیگر حرفه ای این حوزه می دانم که تاثیر خوبی هم بین خانواده ها گذاشته است.
این روزها  با خودم فکر می کردم  که اگر این کشور این همه طرفدار محیط زیست دارد ( منظورناسزاگویان و مخالفان اینانلو است) پس چه ترسی ازانقراض گونه های جانوری و گیاهی ،آلودگی هوا ، ریزگرد ، آلودگی صوتی و...داریم و چرا وضعیت محیط زیست اینگونه است ؟و طبیعتمان زباله دانی است؟! وباز از خود می پرسیدم ،اینانلو چقدر آدم مهمی بوده ؟وواقعا چه نقش بزرگی در زندگی مردم این مملکت داشته است؟
 پس از گفتگو با چند نفر از این افراد به این نتیجه رسیدم که اگر این آدم  را در میدان های شهرها بارها اعدام کنند این دوستان با اینهمه بغض هم به تماشا می روند و هم به سویش سنگ می زنند و بدشان نمی آید چنین اتفاقی بیافتد.و با مطالب منتشر شده به یاد اعدام های بدون محاکمه افتادم.
اما با همه این احوال خیلی از اینها دلشان می خواهد جای اینانلو بودند و یا بهتر بگویم یک اینانلو بودند ،شهرت داشتند ، صدای تاثیرگذار ، قیافه مقبول و....
من با صراحت می گویم بیشتر این افراد طرفدار محیط زیست نیستند بلکه طرفدار خشونت هستند . چون طرفدار محیط زیست نه تنها به حقوق حیوان ها و گیاهان به دیده احترام می نگرد، بلکه به حقوق  انسان ، هرانسانی حتا متهم احترام قائل است.
البته با سابقه حافظه تاریخی ما این موضوع تا یکی دو هفته دیگر فراموش می شود ،مثل نمونه های قبلی ،لخت شدن گلشیفته و دادو بیداد آن مطرب آلمان نشین که مدتی عده ای را سرگرم کرده بود از آن جمله است .
اما آیا با اعدام و یا نابودی اینانلو وضعیت محیط زیست کشور حل خواهد شد ؟ و آیا با این حرف ها یوز پلنگی را نجات می دهیم؟و دیگر یوزی کشته نمی شود؟
اینانلو هر خطاکاری که باشد برآمده از دل این جامعه است  وبیشتر ما در درونمان یک اینانلوی خشن تر از او داریم.
درسایه این هیاهو مطالبات زیست محیطی گم شد و هیچ آماری از تخریب و نابودی گونه های جانوری و گیاهی پائین نیامد ، جز افزایش روحیه خشونت آمیز و پرخاشگری . 
نبود محکمه مقبول و مناسب و نهادقوی محاکمه موجب شده همه شهروندان به بدترین شیوه همدیگر را محاکمه کنند ،همچنین درنبود نهادهای مدنی پیگیر مانند نهادصلح سبزخطاهای واقعی صورت گرفته "ماست مالی" می شود و شایعه رنگ واقعیت می گیرد
در کشور ما حدود یک میلیون اسلحه و جود دارد که مجوز از دولت گرفته ، حال با اسلحه های قاچاق کار نداریم . صدور دفترچه شکار توسط اداره محیط زیست همدان در شش ماهه اول سال 8 برابر شده ، امروز اینانلو یکی از آن یک میلیون نفر و یک فرد  متهم است و دوستان پیش از محاکمه برایش حکم صادر کرده اند.
برخوردهایی که اینروزها از جانب برخی فعالان مدنی  مشاهده شد، درتقابل با رفتار مدنی بود و به زیان جایگاه نهادهای مدنی در ایران تمام شد،ضرورت کنش مدنی اخلاق و رفتار مدنی است ومتاسفانه جای آن دربرخوردهای اینروزها خالی بود.
ای کاش مسئله یوز را به پیشنهاد دهندگان و خود اینانلو واگذار می کردیم  
ای کاش یاد می گرفتیم مخالف باشیم  و بلد بودیم مخالفت کنیم 
ای کاش می توانستیم عمیق تر به قضایا نگاه کنیم.و صبح نگوییم یا مرگ یافلانی و بعدازظهر تصمیم بگیریم بگوییم مرگ بر فلانی .
ای کاش 

بدون کمک مردم، حفاظت از کاوش‌ها محال است

گفت و گو با محمد ابراهیم زارعی، مدیر گروه باستان شناسی دانشگاه بو علی سینا

بدون کمک مردم، حفاظت از کاوش‌ها محال است

http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=107987&Serv=13&SGr=49



یکی از مشکلاتی که در باستان‌شناسی کشور وجود دارد، حفاظت از مناطق کاوش شده است. بیشتر تپه‌ها و مناطق کاوش شده، پس از بررسی به حال خود رها و در بیشتر موارد به محلی برای حفاری‌های غیر مجاز تبدیل شده است. برای بررسی این موضوع با «محمد ابراهیم‌ زارعی»، باستان‌شناس و مدیر گروه باستان‌شناسی دانشگاه بوعلی سینا گفت‌ و گو داشتیم.



به نظر شما برای حفاظت از مناطقی که پیشتر حفاری شده است، چه راهکارهایی وجود دارد ؟
کاوش­های ما به چند دسته تقسیم می­شود؛ یک دسته کاوش­هایی است که در نتیجه انجام پروژه­های عمرانی کشور مانند جاده‌کشی، به آن برخورد می­کنند و از سازمان میراث فرهنگی خواسته­ می­شود، در آن ناحیه کاوش­هایی صورت گیرد. دسته دیگر کاوش­ها نیز ممکن است در راستای همین ساخت و سازها انجام بپذیرد، چنانکه ممکن است در طی یک پروژه آثاری به زیر آب رفته یا از بین برود. این کاوش­ها در نتیجه پروژه مطالعاتی سدهایی است که در کشور اجرا می­شود که تعداد زیادی از کاوش­ها در حوضه آبگیر سدها انجام می­گیرد. زیرا ممکن است با آب­گیری سد این آثار به زیر آب برود.
 
دسته دیگر از کاوش­ها بر اساس سوال، طرح مسئله و فرضیه صورت می­گیرد. تعداد این کاوش­ها چندان زیاد نیست. مثلا ما سوالاتی داریم که باید به آنها پاسخ داده شود و به این منظور ناچار باید به جستجو و کاوش پرداخت. برای انجام چنین کاری اعتباری در نظر گرفته می­شود. اعتباراتی هم برای این که ما آثار را از زیر خاک درآوریم تخصیص می­یابد. باید دید این آثار در چه سطحی است؟ چه حدودی را در برمی­گیرد؟ در این حدود تا چه حد امکان کاوش وجود دارد؟ پس از کاوش تا چه اندازه به فکر حفاظت از این اشیاء هستیم؟
 
از همه مهمتر، حفاظت است. درباره سدها، تنها در دو - سه حالت است که امکان حفاظت وجود دارد چرا که در حال رفتن به زیر آب است. البته می­خواهم بگویم حتی اگر پس از کاوش و آب­گیری سد متوجه آثاری شدیم که آثاری به زیر آب رفته، ممکن است 200-300 سال آینده در کشوراتفاقاتی بیافتد و بتوانند این آثار را سالم از زیر آب بیرون آورده و نگهداری کنند. بنابراین باید آن را هم به نوعی محافظت کنیم، یعنی اگر خاکی برداشتیم و ترانشه ایجاد کردیم، مجددا پس از ثبت و ضبط دقیق گزارش روی آن را بپوشانیم و خاک را سرجایش بریزیم.
 
 حرف من گزینه سوم است.به قول شما پرسش و فرضیه­ای هست. ما باید در نظر داشته باشیم که پس از کاوش باید مشخص کنیم، چقدر کاوش کردیم؟ چقدر هزینه کاوش است؟ چقدر هزینه حفاظت است؟ از چه سیستم حفاظتی استفاده می­کنیم؟ مثلا در زمینه حفاظت یک روش داریم که می­توان سازه را کاهگل کرد. یا برای حفاظت از شیوه­های سنتی استفاده کرده و روی دیوارها را متناسب با نواع مصالح آن، دیوار را اندود کنیم. پیش از زدن کاهگل باید از لایه­های دیگری نیز استفاده کرد. پرسش من این است که آیا این اتفاق در کاوش های ما می­افتد؟
 
منظورتان از لایه­های دیگر چیست؟
 
 مثلا خاک یا لایه نرم دیگری که به دیوار آسیب نزند.
اگر دیوار ما آجری یا خشتی باشد، آسیب نمی­زند. ما نمی­توانیم روی یک دیوار عمودی خاک بریزیم چون آن را نمی­پوشاند. می­توان از گونی یا پلاستیک استفاده کرد اگرچه پلاستیک هم چندان مناسب نیست. می­توان از گونی استفاده کرد و سپس روی آن را کاهگل زد. نگهداشتن سطح عمودی بسیار دشوار است و گرنه روی سطح افقی دیوار می­توان این کار را انجام داد. اما مناسب‌ترین چیزی که فعلا می­توان در کاوش­ها از آن استفاده کرد، همین کاهگل است. اما همین کاهگل هم زمانی کارساز است که یک حفاظ هم برای آن در نظر بگیریم. یا اینکه اگر واقعا امکان حفاظت وجود ندارد، پس از کاهگل کردن روی آن گونی پلاستیکی گذاشته و با خاک بپوشانید. اگر نمی­توان آن را زیر یک سقف مناسب گذاشت بهترین راه حل همین است.
 
اگر آن ترانشه برای بازیدید مناسب باشد و نگاه کردن به آن اطلاعاتی به بازدید کننده بدهد، بهتر است بودجه­ای برای مسقف کردن آن اختصاص داده شود. مانند کاری که در بخش­هایی از هگمتانه صورت گرفته است با وجودی که خیلی ابتدایی است توانسته معماری آن را نجات دهد. بنابر این اگر ما بتوانیم این کار را به صورت مناسب­تری انجام دهیم یک اثر را برای مدت طولانی می­توانیم حفظ کنیم و برای بازدید عموم از آن استفاده کنیم. شاید گزارش­های تخصصی باستان­شناسی را 50 نفر ببینند ولی چنین آثاری را گردشگران بسیاری مشاهده خواهند کرد و بازخورد زیادی دارد.
 
اما همین کار نیز شرایط ویژه­ای دارد؛ بازدید کننده­گان از چه فاصله­ای می­توانند اثر را ببینند و روی آن بروند؟ چگونه باید این اثر را مسقف کرد؟ حفاظت آن باید مداوم باشد. نکته مهم­تر این است که ما بتوانیم آن را به خوبی معرفی کنیم.مثلا نقشه کاملی از آن را به بازدیدکننده نشان دهیم تا کسی که اثر را می­بیند بداند که با یک اثر معماری با این ساختار رو به رو است.
 
مسئله­ای که با آن روبه رو هستیم این است که از تخت جمشید و تخت سلیمان تا تپه هگمتانه و تپه پیسا، باستان­شناسی یک پروژه را گرفته و کاوش­هایی را انجام داده و پس از مدتی اثر را به حال خود رها کرده­اند، نمونه­اش کاوش­های تپه پیسا است که عشایر در اوایل بهار روی آن چادر می­زنند یا هگمتانه که ترانشه­های آن پر از آب می­شد یا حریم آن را آتش می­زنند. البته این مسائل در همه مناطق وجود دارد ولی در اینجا وقتی از باستان­شناس سوال می­پرسی، او به نهاد متولی یعنی میراث فرهنگی ارجاع می­دهد، میراث فرهنگی به کارشناس میراث و کارشناس به باستان شناس. این درحالی است که وقتی کار کاوش به پایان رسید باید فکری به حال آن کرد. این فاصله را چگونه می­توان پر کرد؟
ببینید کسی که طرح را ارائه می­دهد و می­گوید من در اینجا می­خواهم کاوش انجام دهم، باید فکر حفاظتش را هم بکند. اما اگر باستان­شناس این توانایی را ندارد و میراث فرهنگی هم برای حفاظت از آن کاری نمی­کند، بهتر است کاوش چندان گسترده نباشد. اگر امکان حفاظت نیست بهتر است اصلا کاوشی صورت نگیرد. چون یکی از بحث­های مهم در کار ما این است که باید کاوش­هایمان هدفمند و هدفدار باشد. که گاه نادیده گرفته می­شود. سازمان متولی باید از باستان­شناس بخواهد که بخشی از بودجه را به حفاظت اختصاص دهد. یا دست­کم روی آن را بپوشاند تا باد و باران به اثر آسیب نزند. در غیر این صورت نباید اجازه کاوش داده شود. زیرا اگر اثری زیر خاک بماند، امکان سالم ماندش بیشتر از این است که مثلا دیوار 5-6 هزار ساله را از زیز خاک بیرون بیاورند و به حال خود رها کنند تا باد و باران آن را تخریب کند.
 
بنابراین کاوشگر و متولیان امر باید باهم هماهنگ باشند. ناظر و هدایت­کننده طرح که سازمان میراث فرهنگی است، پژوهشکده و پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی هست، شعبه­های استانی سازمان هست که باید به توافق برسند که چه مقدار کاوش انجام شود؟ کجا این کاوش­ها صورت گیرد؟ هدف از این کاوش چیست؟ آیا سوال و فرضیات ما مناسب است یا تنها می­خواهیم چند نفر این اثر را ببینند؟
 
باید جلوی کاوش­های اضافی گرفته شود. کاوش­هایمان باید هدفمند، بابرنامه و محدود باشد. باید تا آنجا که ممکن است با کاوش­های میدانی مشکل را حل کنیم. ولی اگر لازم باشد کاوش­ها را در سطح گسترده­تر انجام دهیم تا بافت جایی را مشخص کنیم، در این حالت بیش از هرچیز باید به فکر حفاطتش باشیم. باید برنامه حفاظتی این را از پیش تعیین کنیم تا پیش از فصل سرما و رسیدن برف و باران برای آن سقفی در نظر گرفت. باید تمهیدی اندیشید که آب در درون این ترانشه­ها جمع نشود چون این بزرگترین اشتباه است.
 
این موارد در واقع برای آینده است. مسئله ما این است که خیلی از کاوش­های انجام شده در حال تخریب است که ظاهرا برای این کار بودجه­ای هم در نظر گرفته نشده است. چندیست استفاده از نهادهای خصوصی مطرح شده است­، مثلا شرکتی برای تبلیغ محصولاتش محوطه­ای را پوشش شیشه­ای بزند یا اینکه داربست­های جدیدی را با نظارت میراث بزند و خودش هیچ بهره­ای جز کار تبلیغاتی از آن نبرد. به نطر شما این راهکارها تا چه اندازه می­تواند مفید باشد؟
در حال حاضر، پاسخ گفتن به این سوال خیلی دشوار است. این تنها یک پیشنهاد است که باید به صورت طرح در آید و یک نمونه عینی هم معرفی کند. در یک کارگروه تخصصی، برنامه­ای مدون برای آن در نظر گرفته و بررسی کنند و متخصصان نظر دهند که آیا این کار مناسب است یا خیر؟ در میراث فرهنگی کمیته فنی وجود دارد که می­تواند درباره کارایی طرح نظر دهد.
 
خود میراث فرهنگی در شرایط فعلی با هزینه کمتر چه می­تواند بکند؟ برخی کارهای گذشته و حال چندان توجیه منطقی ندارد و فاجعه است. به نظر می­رسد باید بودجه­ای برای حفاظت از آن­ها در نظر گرفته شود. این حفاظت دو راه دارد. اگر جایی را باز کردیم و برای بازید عموم مناسب بود مسقف کنیم ولی اگر جایی بود که کسی آن را نمی­بیند، پس از اتمام کار نقشه­برداری کرده و پس از ثبت و ضبط، روی آن را بپوشانیم تا حفظ شود. آثاری در حال تخریب و نابودی است که مستندات اصلی ما هستند و ما باید در جهت حفظ و نگهداری آن از روش­های درستی استفاده کنیم. البته برای این روش­های حفاظتی هم باید طرح داشته باشیم و از مصالح متناسب با منطقه استفاده کنیم.
 
  بیشتر تپه­های باستانی پس از کاوش رها شده و به مرکزی برای حفاری­های غیر مجاز تبدیل شده است. گاهی به جای یگان حفاظت از نیروی انتظامی استفاده می­شود. برای حفظ این آثار علاوه بر موارد فنی که گفتید چه تعداد نیروی انسانی نیاز است که میراث فرهنگی می­تواند تامین کند؟
تا زمانی که مردم از نظر فرهنگی به این آگاهی نرسند که خودشان باید میراث گذشتگانشان را حفظ کنند، محال است، بتوانیم کاری کنیم. تصور کنید همدان 2000 اثر دارد شاید 500تا از این آثار بنا است و 1500تا تپه، اگر بخواهیم برای این 1500 اثر محافظ بگذاریم در سه شیفت سه نفر باید بگذاریم که می­شود 4500 نفر. این اصلا امکان­پذیر نیست. به نظر من بهترین راه، ورود مردم به این عرصه است. زمانی انجمن­های دوستدار میراث فرهنگی وجود داشت که نمی‌دانم چه بر سرشان آمد؟ اگر دوباره این انجمن­ها احیا و فعال شوند، از شوراهای شهر و روستا استفاده شود، بهترین راه کمک به میراث فرهنگی NGO ها هستند. این سازمان­های مردم نهاد می­توانند به مردم آگاهی دهند تا مردم خودشان از این آثار محافظت کنند. مثلا اگر در یک روستا که تپه­ای تاریخی دارد، ده نفر عضو انجمن داشته باشیم که کارت فعالیت در انجمن دارند بدون چشمداشت مالی از آن اثر محافظت می­کند و سالیانه کتاب یا بوشوری که به آگاهی بیشترش کمک می­کند در اختیار او قرار می­دهیم. این افراد با دانش و آگاهی خود می­توانند در نگهداری از آثار تاریخی و جلوگیری از حفاری غیرمجاز یا تخریب بسیار مفید باشند. درغیر این صورت ما بیش از یک میلیون نیروی کار می­خواهیم که این اصلا برای دولت امکان­پذیر نیست.
نه در این شرایط که در هر موقعیتی هم، با ایده­آل‌ترین دولت و ایده­آل ترین درآمد هم به صرفه نیست که چنین کاری صورت گیرد. پس بهترین کار این است که ما از وجود خود مردم و انجمن­های مردم نهاد که از گذشته وجود داشته­ استفاده کنیم. میراث فرهنگی که در سال­های گذشته اساسنامه­ای هم برای تشکیل انجمن داشت. می­­توان این انجمن­ها را احیا کرد چراکه کارایی آنها بیش از کل گارد میراث فرهنگی و گارد پاسداران میراث فرهنگی است. تعداد آثار بسیار زیاد است و تعداد نیروهای حفاظت بسیار کم، از سوی دیگر با بگیر و ببند که کاری از پیش نمی­رود، باید ارزش این آثار را به مردم بفهمانیم. و به مردم یادآوری کنیم که اینها شناسنامه خودشان است که با دست خود از بین می­برند.
 حسین زندی
 
 

مسجدجامع قزوین را دریابید

مسجدجامع قزوین را دریابید

http://farheekhtegan.ir/fa/#news/3144?&_suid=138963962718404800560405889356


مشاور عالی سازمان میراث فرهنگی:

مسجدجامع قزوین را دریابید

 

حسین زندی 


اگر بگوییم شهر قزوین در حوزه مرمت بناها و بافت‌های تاریخی نمونه موفقی است پربیراه نگفته‌ایم اگر چه فاصله زیادی با استاندارد‌های جهانی دارد اما الگویی خاص در کشور به شمار می‌رود؛ چه از نظر تعداد و کمیت و حجم آثار مرمت‌شده و چه به لحاظ کیفیت در مقایسه با دیگر شهرها و چه حضور افرادی که در این شهر تاریخی به کاوش و باستان‌شناسی یا مرمت آثار و بناهای تاریخی پرداخته‌اند. با اینکه بخش بزرگی از بافت مجموعه سعدالسلطنه یا خیابان دولت و چهل‌ستون و... مرمت و بازسازی شده اما نمونه‌هایی از بناها همچنان بلاتکلیف است و جزو آثار در خطر محسوب می‌شود که اگر هرچه زودتر به دادش نرسند، نابود می‌شود. مسجدجامع نمونه‌ای از این آثار است که یکی از مناره‌های این مسجد تاریخی بر اثر سهل‌انگاری مسوولان سال گذشته در آتش سوخت. این مسجد به سبک چهارایوانی و به فرمان هارون‌الرشید و به سال ۱۹۲ هجری ساخته شده که در یورش مغولان به قزوین بخشی از آن (و ازجمله ایوان جنوبی) تخریب و در دوره‌های بعد تعمیر شد.

در همین رابطه با مهدی مجابی، یکی از بزرگان علم مرمت کشور و مشاور عالی سازمان میراث فرهنگی که از اهالی قزوین نیز است گفت‌وگویی کرده‌ایم که در پی می‌آید:


‌آنچه در قزوین مشاهده می‌شود نسبت به شهرهای دیگر ایران مثبت‌تر و قابل‌تامل‌تر است یعنی آنچه در سعدالسلطنه و دیگر بناها دیده می‌شود کار مهمی در مرمت است و این حجم مرمت و بازسازی را در دیگر نقاط ایران کمتر می‌بینیم. به نظر می‌رسد اتفاق‌های خوبی در زمینه مرمت افتاده اما مواردی وجود دارد که اورژانسی و ضرب‌الاجلی است. برای نمونه به مسجدجامع قزوین می‌توان اشاره کرد که وضعیت خوبی ندارد. به نظر شما درباره این اثر تاریخی چه کاری می‌توان کرد؟

مسجدجامع قزوین از بناهای درجه یک تاریخی ایران و بنای عظیمی است. این بنا از نظر فنی مشکلات زیادی دارد و باید گفت مرمت این پروژه سال‌هاست متوقف شده و این توقف مربوط به سال‌های اخیر نیست؛ در حالی که زمانی پروژه فعالی بود و گروه‌های مرمتی در آن فعالیت می‌کردند اما چند دهه است که مسکوت مانده. اما به نظر می‌رسد در این دوره جدید که در سازمان میراث فرهنگی شروع شده، توجه بیشتری به بناهای درجه یک شود یعنی به جای اینکه ما به بناهای درجه سه و چهار تاریخی اولویت دهیم باید بناهای درجه یک مانند مسجدجامع قزوین، مسجدجامع گلپایگان و اصفهان و مانند اینها را در اولویت مرمت بگذاریم و برای آنها اعتبار و بودجه در نظر گیریم. متاسفانه چندین دهه است کاری نکرده‌اند و صدمات خیلی خطرناکی بر این بناها وارد شده است.

‌عرض کردم انگار یک ضرب‌الاجلی لازم است برای این مورد به‌خصوص، قبلا هم غربی‌ها کار کرده‌اند، حال سوال من این است آیا لازم است برای نجات این بنای کم‌نظیر از متخصصان غربی استفاده شود؟

بله در سال‌های گذشته ایتالیایی‌ها در این مسجد کار کردند و بعد از اینکه آنها رفتند دیگر کاری انجام نشد. اما احتیاج به غربی‌ها نیست در ایران کارشناسانی داریم که می‌توانند از پس این پروژه‌ها برآیند ولی مساله مهم اعتبارات لازم است که در نظر بگیرند.

‌بحث اعتبار پیش آمد. به نظر می‌آید در حال حاضر شرایط جلب مشارکت‌های مردمی برای مرمت بناهای مذهبی تاریخی مثل مساجد آماده است. یعنی باورهای مذهبی مردم می‌تواند در جلب و جذب مشارکت عمومی مفید باشد. پیشنهاد و نظرتان در این باره چیست؟

بله می‌توان استفاده کرد، اما متاسفانه این مسجد از آن بهره‌ای نبرده است. پیشنهاد ما این است که هرچه زودتر به وضعیت مسجدجامع قزوین رسیدگی و از همه موارد و مشارکت‌ها استفاده شود. اداره امور مساجد، سازمان میراث فرهنگی، شهرداری و مردم همه باید متوجه باشند که اولویت با این مسجد است.

‌یعنی می‌توان از گفته‌های شما نتیجه گرفت که نمونه موفقی از مشارکت‌های مردمی در این پروژه اتفاق بیفتد؟

بله می‌تواند اتفاق بیفتد. این پروژه‌ای خوب است اما متاسفانه دچار این بدشانسی شده است.

‌من سوال اول را که کلیشه‌ای‌تر است همیشه آخر می‌پرسم. وضعیت مرمتی شهر قزوین را چطور می‌بینید؟

پیش از این قزوین یکی از کانون‌های مرمت بناهای تاریخی ایران بود اما به دلیلی که من نمی‌دانم این کانون بودن و مرکزیت را از دست داده اما در حال حاضر نمی‌توانیم بگوییم که یکی از کانون‌های موفق مرمت در ایران است.

‌برای بازیابی و اینکه دوباره این اتفاق بیفتد چه کار می‌توان کرد؟

حتما می‌شود تنها تلاش و همت می‌خواهد.

‌در این شهر بزرگان و نام‌آورانی ازجمله زنده‌یاد دکتر پرویز ورجاوند کار کرده‌اند، حضور این افراد چه نقشی در باستان‌شناسی و مرمت شهر قزوین داشته و دارد؟

همان جایگاه که اشاره شد از تاثیر این بزرگان بوده و حتما امروز هم می‌توان به آن نقش رسید. ما امیدواریم در دوره جدید میراث فرهنگی این اتفاق بیفتد و قزوین جایگاه خود را به دست بیاورد.  


تاسیسات تله‌کابین گنجنامه کوه الوند را می‌بلعد‎

سود شخصی یا منافع ملی؟

حسین زندی


در اهمیت و زیبایی منطقه گنجنامه همدان، به‌ویژه آبشار گنجنامه همین بس که توانسته است داریوش و خشایار هخامنشی را به آنجا بکشاند تا در کنارش، ماندگارترین آثارشان یعنی کتیبه‌های گنجنامه را حک کنند. قرار گرفتن گنجنامه در مسیر راه شاهی که از همدان به عیلام کهن می‌رسید و وجود ضرابخانه حکومتی در رودخانه گنجنامه نشان از اهمیت این منطقه دارد. کاوش‌های باستان‌شناسی در منطقه می‌توانست نکات بسیاری را روشن کند. کوه‌ها، قله‌ها، چشمه‌ها و دشت‌های آن جذابیتی بود که هر سال کوهنوردان و طبیعت‌دوستان بسیاری را پذیرا بود و شاهان و سیاحان بسیاری از آن سخن گفته‌اند مانند ناصرالدین شاه قاجار، فلاندن، راولینسون و هزاران گردشگری که امروزه طبیعت زیبا و کتیبه‌های باستانی گنجنامه به سوی خود می‌کشاند. این دو پدیده تاریخی و طبیعی در کنار هم به خودی خود جاذبه بی‌نظیری برای گردشگران است و نیازی به ایجاد جاذبه‌های مصنوعی نیست؛ مهم‌تر اینکه در محلی که قابلیت ثبت جهانی را دارد نباید با ساخت‌وساز و تخریب جلوی این فرصت را گرفت.
اما از سال 1378 این منطقه را با نصب پایه‌های بتنی به‌عنوان محل احداث تله‌کابین اختیار کردند. نصب پایه‌های اولیه که بدون موافقت میراث فرهنگی همدان ایجاد شده بود با مخالفت دوستداران میراث فرهنگی و فعالان محیط‌زیست مواجه شد به‌طوری که حسین لقمانیان، نماینده وقت همدان در مجلس این موضوع را پیگیری کرد. با این حال این مخالفت‌ها راه به جایی نبرد و سازندگان تنها محل استقرار پایه‌ها را چند متری دورتر از آبشار و کتیبه‌های گنجنامه در نظر گرفتند و در نهایت فاز نخست آن در دشت میشان اجرا شد و همچنان گسترش تاسیسات و تجهیزات تفریحی ادامه پیدا کرد. همان‌گونه که دوستداران میراث فرهنگی پیش‌بینی کرده بودند ادامه این روند به تخریب کوه الوند منتهی شد، به‌طوری که این روزها حلقه محاصره کتیبه‌ها و آبشار گنجنامه تنگ‌تر می‌شود و پیشروی تجهیزات تفریحی به سوی قله الوند تخریب‌های غیرقابل بازگشتی را به جای می‌گذارد.
خطرات پیش رو
در اینجا به اختصار تنها به تعدادی از خطرات پیش روی ساخت تله‌کابین و پیست اسکی در گنجنامه اشاره می‌کنیم:
- دشت میشان به علت ساخت استخر تفریحی و استفاده از چشمه‌های بالادست این دشت در حال خشک شدن است.
- ورود افرادی که آموزش کوهنوردی ندیده‌اند، منطقه را به محل انباشت زباله تبدیل کرده، به‌طوری تلاش‌های فعالان محیط‌زیست برای پاکسازی تاثیری نداشته است.
- ایجاد تاسیسات باعث تغییر وضعیت اکولوژیکی منطقه شده و پوشش گیاهی و جانوری آن را دچار آسیب جدی کرده و بسیاری از گونه‌ها در حال نابودی است.
- معماری بناهای ساخته‌شده به دلیل ناهمخوان بودن با طبیعت منطقه، منظر طبیعی آن را خدشه‌دار کرده است.
- اما مساله قابل توجه در باره تله‌کابین این است که گفته می‌شود فناوری آن مربوط به چند دهه پیش بوده و به صورت دست دوم تهیه شده است و از آنجا که مکرر دچار نقص فنی می‌شود و حتی افرادی نیز دچار سانحه شده‌اند، به نظر می‌رسد دارای استاندارد کافی و ایمنی مناسبی نیست. دیگر اینکه در مکان‌یابی دچار اشتباه شده‌اند، چراکه منطقه الوند در بادخیز‌ترین نقطه همدان واقع شده و به همین دلیل بیشتر فصول سال تله‌کابین تعطیل است. همچنین فرسایش خاک توسط بادهای منفی چهل درجه در زمستان بسیار زیاد است و مصالح و بتن استفاده شده پاسخگوی این فرسایش نیست. حتی سنگ‌ها و صخره‌های این منطقه دچار فرسایش شدید هستند و تحمل چنین باری را ندارند. آنچه مسلم است این است که آسیب دیدن این تاسیسات موجب تخریب هرچه بیشتر کتیبه‌ها، آبشار و طبیعت گنجنامه خواهد شد. تنها پیشنهادی که امروز می‌توان داد این است که گسترش اماکن و تاسیسات تفریحی را متوقف کنند و بیش از این موجب ویرانی جاذبه‌های الوند نشوند.
آیا تاسیسات تله‌کابین گسترش می‌یابد؟
افزون بر نگرانی‌های همیشگی، این روزها اخباری به گوش می‌رسد که موجب نگرانی فعالان محیط‌زیست و میراث فرهنگی را بیشتر کرده، گفته می‌شود به تازگی مسوولان تله‌کابین بخش دیگری از الوند را برای گسترش تاسیسات به جغرافیای این مجموعه افزوده‌اند.
معاون اداره منابع طبیعی و آبخیزداری همدان اما می‌گوید: واگذاری‌هایی که در حیطه منابع طبیعی انجام می‌شود باید طرح مصوب و موافقتنامه اجرایی داشته باشد، شرکت تله‌کابین هم از سازمان گردشگری کشور و هم اداره میراث فرهنگی استان این موافقتنامه را دارد. اسفندیار خزایی می‌گوید: درباره واگذاری‌ها باید بگویم ما همه مجوز‌ها را نداده‌ایم و مجوز بخش عظیمی را راه و شهرسازی داده است. در اجرای ماده 10 زمین شهری، حریم «راه» را به راه و شهر‌سازی واگذار کرده‌ایم اما در هر حال تفاوتی نمی‌کند. ما کارگروه‌های مشترکی داریم که در این راستا فعالیت می‌کنند. او ادامه می‌دهد: از لحاظ توسعه‌ای طرح‌ها و پروژه‌هایی به استان می‌آید که دارای ردیف اعتباری هستند و این ردیف اعتباری از طریق واحدهای ذی‌ربط رصد می‌شود. اگر این اعتبار و بودجه جذب نشود مشکلاتی برای استان ایجاد می‌شود، ما در چارچوب قانون مجبوریم آن قسمتی که واجد شرایط است، واگذار کنیم.
معاون منابع طبیعی همدان در ادامه می‌گوید: صرف اینکه یک جایی تله‌کابین باشد، نمی‌توان گفت تخریب ایجاد می‌شود، اما طرحی که ایجاد می‌شود باید در راستای حفاظت از زیست بوم و محیط طبیعی باشد. در مورد مجوز باید بگویم تماما قانونی است، البته پرونده تخلف هم دارد که در محاکم مطرح شده است، اخطارهایی هم داده شده که توسعه پیدا نکند، استانداری هم رصد کرده و ما نیز به‌عنوان منابع طبیعی معتقدیم از ارتفاع 2800متر به بالا جایگاه شهر و شهر‌سازی نیست.
اما پرسش اینجاست که این چارچوب‌ها و اتفاق‌های قانونی چقدر در راستای حفظ منافع عمومی جامعه و حفاظت از محیط‌زیست بوده است؟ و آیا می‌توان در تمام کوهستان‌ها تله‌کابین ایجاد کرد؟

شماره : 1298 | تاریخ: 1392/11/06

http://farheekhtegan.ir/fa/news/3033

تضمینی وجود ندارد که بقیه‌ی تپه‌ی هگمتانه هم تخریب نشود!

تضمینی وجود ندارد که بقیه‌ی تپه‌ی هگمتانه هم تخریب نشود!

http://www.isna.ir/fa/news/92110402113/%D8%AA%D8%B6%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%82%DB%8C%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D9%BE%D9%87-%DB%8C-%D9%87%DA%AF%D9%85%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%87


Multimedia_pics_1384_6_cht_250.jpg

آیا در همدان منطقه‌ی دیگری برای احداث «موزه‌ی هگمتانه» وجود نداشت؟

به گزارش خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این جمله‌ی انتقادی محمدرحیم صراف -باستان‌شناس پیشکسوت - است که نسبت به احداث موزه‌ی‌ هگمتانه در محوطه‌ی تاریخی هگمتانه بیان کرده است.

محمدرحیم صراف در همایش یک روزه‌ی باستان‌شناسی همدان نسبت به وضعیت و مکان‌گزینی «موزه‌ی هگمتانه» که در عرصه‌ی تپه‌ی تاریخی هگمتانه در دست احداث است، این انتقاد را مطرح کرد و افزود: این موزه علاوه بر گودبرداری برای احداث بنا، به فضاهای جانبی برای پارک، فضای سبز و تاسیسات نیاز دارد.

او ادامه داد: پس از احداث این موزه ممکن است بخش بزرگی از تپه نیز از بین برود و برای ایجاد این فضاها در نظر گرفته شود، تضمینی وجود ندارد که بقیه‌ی تپه هم تخریب نشود.

این باستان‌شناس پیشکسوت اظهار کرد: از سوی دیگر احداث موزه در کنار بازار اصلی همدان اصلا مناسب نیست، آیا نمی‌شد پیش از احداث موزه، مطالعه‌ای در زمینه‌ی مکان‌گزینی صورت می‌گرفت و با توجه به فاصله‌ی لازم با محوطه، موضوع خاکبرداری، زیرسازی و صخره‌برداری لازم بررسی می‌شد؟ با این وجود به نظر می‌رسد این موزه با شرایط محلی و بودجه مصرف شده غیرقابل احداث است.

یک فعال میراث فرهنگی استان همدان نیز درباره‌ی وضعیت این موزه‌ی در دست احداث به خبرنگار ایسنا توضیح داد: کار احداث موزه‌ی هگمتانه در ضلع جنوب غربی محوطه هگمتانه و در کنار بازار حدود دو سال گذشته آغاز شده است و با گذشت این مدت و صرف هزینه‌ای معادل 25 میلیارد ریال، اکنون تنها به صورت گودالی خودنمایی می‌کند. این موزه بخش بزرگی از محل کاوش نشده هگمتانه را نابود کرده است.

حسین زندی افزود: گفته می‌شود محلی که برای احداث این موزه در نظر گرفته شده است، بر روی یکی از قنات‌های قدیمی همدان قرار دارد و حجم آب اجازه‌ی ادامه‌ی فعالیت برای ساخت این موزه را نمی‌دهد و همچنان مسئولان از کمبود بودجه گلایه دارند، در حالی که اگر مکان‌یابی مناسبی انجام می‌شد و نیاز به صخره‌برداری نبود، با صرف هزینه‌ای معادل 25میلیارد ریال، بخشی از ساختمان موزه ساخته شده بود.

او گفت: آن‌چه در سال‌های گذشته در میراث فرهنگی و در کنار آثار تاریخی همدان مشاهده می‌شود، تخریب‌هایی است که نتیجه‌ی بی‌تدبیری برخی مدیران بوده است. آن‌ها پس از صرف هزینه‌های گزاف و بودجه‌ی هنگفت متوجه نادرست بودن پروژه‌ها می‌شوند.

این دوستدار میراث فرهنگی استان همدان تاکید کرد: استان همدان به دلیل داشتن گنجینه‌های زیادی از آثار تاریخی که در کاوش‌های مختلف در سطح استان به دست آمده‌اند، شدیدا به موزه‌ای مناسب و استاندارد نیاز دارد، این در حالی است که تا کنون به طور مناسب و اصولی به این قضیه توجه نشده است.

رویکرد مثبت شورای شهرهمدان به  زیرساخت های فرهنگی

رویکرد مثبت شورای شهرهمدان به  زیرساخت های فرهنگی 

حسین زندی - یکی از عوامل و عناصرتوسعه فرهنگی جوامع ، وجود مراکزی  است که به عنوان پایگاه فرهنگی  موجب تسهیل ارتباط  و بالندگی سرمایه های فرهنگی می شود. سرمایه های انسانی که اصلی ترین تولید کننده پدیده های فرهنگی به شمار می روند، در همین مراکز است که به محک و بازشناسی  خود می پردازند.

اگر شهر پاریس را پایتخت فرهنگی جهان می نامند، در کنار مکان گزینی بزرگان علم و هنر ، وجود گالری ها ، فرهنگسراها ، موزه ها ، تماشاخانه ها، نگارخانه ها و حتا کافه ها و پاتوق های فرهنگی است  که توانسته دهه های پی درپی نویسنگان و هنرمندان جهان را به سوی خود بخواند .پیشینه و قدمت  این مراکز در پاریس به اندازه ای است که امروز به عنوان جاذبه ای برای گردشگری فرهنگی به توجه می شود.

ازشهر همدان سالهاست با عنوان پایتخت تاریخ و تمدن کشور یاد می شود و به نظر می رسد اطلاق این عنوان به نوعی پنهان کردن ناکامی های امروز در پس پشت افتخارهای گذشتگان باشد ودر این سال ها کمتر به نشانه ها ،نمادی ها ومراکز فرهنگی  توجه شده است. اما به تازه گی با روی کار آمدن شورای شهر جدید مصوبه ای تصویب شده است که شهرداری های مناطق مختلف طبق آن بیش از 30 فرهنگسرا در شهر  ایجاد خواهند کرد.

رویکرد شواری شهر فعلی برای ساختن فرهنگسرا و پیگیری های رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورا ،ارمغان باارزشی برای شهروندان واتفاق خوشایندی بود که در ماه های گذشته باعث امیدواری مردم شد.

همدان با پیشینه فرهنگی درخشان و تاریخی کهن و پشتوانه بزرگان علم و فرهنگ در گذشته و سرمایه انسانی و هنرمندان ، شاعران و نویسندگان نامدار وهنرجویان و علاقمندان درمیان نسل جدید زمینه مناسب و مساعدی برای چنین اتفاقی دارد ، و آمادگی خوبی برای ساختن شهری نمونه و آینده ای درخشان درآن به چشم می خورد.و اگر از شرایط و فرصت ها به درستی استفاده شود ، دور از ذهن نیست روزی به عنوان پایتخت فرهنگی کشور شناخته شود

درجلسه ای که با حضور رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی و عده ای از اعضای شورای شهر وجمعی از فعالان مدنی واعضای سازمان های مردم نهاد برگزار شد ،ازسوی اعضای نهادهای مدنی پیشنهاد شد شهرداری ها در کنار احداث فرهنگسرا ، بخشی از بودجه طرح را به خرید خانه های تاریخی برای تاسیس فرهنگسرا اختصاص دهند و این پیشنهاد با استقبال رئیس محترم کمیسیون فرهنگی شورا مواجه شد. در این طرح ،در کنار حفظ خانه های تاریخی شهر همدان که نمونه ونشانه هایی از هویت این شهر به شمار می روند، هزینه و بودجه کمتری نسبت به ساختن یک ساختمان و فرهنگسرا صرف می شود.

استقبال رئیس کمیسیون فرهنگی شورا از این پیشنهاد را باید به فال نیک گرفت ،اما نجات بخشی بناها و آثار تاریخی شهر همت و تلاشی همه جانبه را نیاز دارد، در کناراداره میراث فرهنگی که اصلی ترین مسئول این امر است ، از شهرداری ها ، اداره اوقاف ، نهادهای دولتی ونمایندگان مجلس نیز باید کمک گرفت و ازخیرین و همیاری های مردمی نباید غافل بود.برای پیوند شهروندان و نهادهای دولتی ، نهادهای مدنی بهترین نقش آفرینی را خواهند داشت . مشارکت های مردمی برای چنین برنامه ها وطرح هایی موجب برانگیختن حس تعلق خاطر و در نتیجه مسئولیت پذیری شهروندان را به دنبال دارد .ترغیب جوامع محلی برای مشارکت در فعالیت ها و رویدادهای فرهنگی باعث ثبات فرهنگی ،اخلاق مداری ومردمداری می شود ،چرا که اگر کسی در امری نیکو نقش آفرینی کند دستاورد آن را از آن خود می داند و نه تنها آن را نابود نمی کند بلکه در پاسداری ازآن تلاش می کند.

می توان همدان و مردم همدان را در این طرح مشارکت داد و نمونه موفقی را در جلب مشارکت های مردمی وفعالیت های فرهنگی  در این شهررقم زد. افزون برفراخواندن عموم جامعه برای پیشبرد چنین طرحی ، استفاده از سرمایه های مسکوت بلاتکلیف و کمک های فعالان صنعتی و اقتصادی استان در ازای ارائه مشوق هایی که بتواند این فعالان را جذب کند 

ثمر بخش خواهد بود.  تجربه های موفقی در این زمینه   اتفاق افتاده است که می توان از آنها بهره برد،  تملک خانه شهریار توسط یکی از صاحبان کارخانه این شهرو وقف آن از آن جمله است.

باید توجه داشت بالا بودن آمار بیکاری  و برخی ناهنچاری ها و اعتیاد در همدان ،این ضرورت را ایجاب می کند که  به زیرساخت های فرهنگی توجه بیشتری شود. ایجاد فرهنگسرا  وفعالیت های فرهنگی ،یکی از راه های است که می تواند جوانان  به ویژه نسل جدید را از چنین خطراتی دور کند.   


مخالفت سازمان های مردم نهاد و فعالان مدنی با ثبت چوگان به نام کشوری دیگر

مخالفت سازمان های مردم نهاد و فعالان مدنی با ثبت چوگان به نام کشوری دیگر

همبستگی سازمان های مردم نهاد در مقابل ادعای جمهوری آذربایجان

حسین زندی

 

مدت هاست کشورهای منطقه به خصوص کشورهای تازه استقلال یافته و هم مرز با ایران به دنبال هویت سازی هستند . کشورهایی مانند امارات متحده عربی ، ترکیه و آذربایجان اقدام به مصادره عناصر و میراث فرهنگی ایران می کنند در مواردی نیز به هدف خود رسیده اند و این میراث را به نام خود ثبت کرده اند.

آخرین اقدام کشور آذربایجان تشکیل پرونده ای برای ثبت بازی چوگان ایرانی در فهرست جهانی یونسکو است که با اعتراض دیرهنگام ایرانیان روبرو شد. مهمترین این موضع گیری ها تهیه بیانیه ای با امضا 70 انجمن غیر دولتی به مقام های ارشد سازمان یونسکو بود که پیش از تصمیم گیری ارسال شد . بابک مغازه ای  که مسئولیت تدوین نامه و جمع آوری امضا انجمن ها را برعهده داشت می گوید:

از آنجا که پرونده ثبت جهانی چوگان از سوی جمهوری آذربایجان برای ثبت در لیست میراث فرهنگی معنوی در خطر ارائه گردیده است و با توجه به اهمیت این میراث معنوی ، سازمان های غیر دولتی فعال و "شورای هماهنگی سازمان های غیر دولتی میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی کشور" در اقدامی هماهنگ نسبت به تنظیم و ارسال نامه ای خطاب به مسئولین یونسکو ، اعضا کمیته بین الدول و نمایندگان حدود 150 کشور عضو سازمان جهانی یونسکو اقدام نمودند

در این رابطه فعالیت های اولیه در جهت پیگیری این موضوع از روز دوشنبه چهارم آذر ماه آغاز گردید و با توجه به اهمیت موضوع و زمان محدود باقیمانده تا آغاز نشست یونسکو ، در حداقل زمان ممکن ( شنبه نهم آذر ماه ) با صدور و ارسال نامه به تمامی مسئولین و نمایندگان مربوطه ادامه یافت ، در این مدت ابتدا با هماهنگی مشاورین و اعضا هیات اعزامی سازمان میراث فرهنگی متن اولیه نامه تهیه گردیده و پس از بازبینی لازم و هم اندیشی با دیگر فعالان مدنی سازمان های غیر دولتی میراث فرهنگی کشور و برخی دیگر از کارشناسان غیر دولتی مطلع با این امر ، در نهایت نامه مورد نظر ، تهیه و با تایید 70 سازمان غیر دولتی همگام با این حرکت ملی از سراسر کشور ، ترجمه و ارسال گردید

بابک مغازه ای در پاسخ به این سوال که چرا نهادهای مدنی پی گیر این مسئله بودند ادامه می دهد : دلیل این امر حساسیت های موجود در این پرونده و اهمیت چوگان به عنوان یک میراث فرهنگی و معنوی ارزشمند تاریخی و آیینی در ایران است که ما را بر آن  داشت تا با وجود محدودیت زمان باقی مانده حداکثر تلاش خود را در جهت دفاع از منافع فرهنگی کشور و جلوگیری از ثبت این اثر معنوی به نام کشور دیگر به انجام رسانیم چرا که سازمان های غیر دولتی به عنوان نمایندگان وجدان اجتماعی ، پاسبانی از مواریث فرهنگی را به عنوان مهمترین رسالت خود می دانند و همواره در این راه کوشیده اند

این دوستار میراث فرهنگی با اشاره به وضعیت و شرایط لازم برای ثبت یک اثر معنوی می گوید :

در رابطه با فرآیند ثبت میراث معنوی و شرایط ثبت آن می باید به این نکته اشاره کرد که دلایل ثبت میراث معنوی با میراث تاریخی و فیزیکی متفاوت است به صورتی که موضوع قدمت و تاریخچه یک میراث ناملموس نقش چندانی در پذیرفتن آن توسط کمیته مربوطه در سازمان یونسکو ندارد و بیشتر وجود و اهمیت فعلی آن در فرهنگ و معیشت ساکنان آن کشور مهم است و از این جهت تنها نمی توان به داشته های تاریخی مربوط به گذشته تاکید نمود و می باید خصوصیات فرهنگی و آیینی امروز را مورد توجه قرار داد چرا که وضعیت موجود برای آنها مهمتر است

این فعال مدنی در زمینه اهمیت تدوین و انتشار این نامه با اشاره بر اتفاقات و برخوردهای مسئولین پیشین میراث فرهنگی می گوید :

سازمان های غیر دولتی حوزه میراث فرهنگی کشور پیش از این نیز با توجه به ضرورت های پیش آمده همواره می کوشیدند تا به صورتی منسجم مواضع خود را اعلام نمایند اما اکنون و با رویکرد به فضای موجود بر آن شدند تا با تدوین و ارسال یک نامه حقوقی و سند کارشناسی شده ، در سطحی بین المللی و اثر گذار تر از پیش ، نقش خود را ایفا نموده و در راه دستیابی به جایگاه حقیقی این سازمان ها گام بردارند چرا که متاسفانه در سالهای پیش از این به دلیل برخی اقدامات و موضع گیری های نامناسب مدیریت قبلی سازمان میراث فرهنگی ، همواره نوعی بی اعتمادی و تضاد بر فضای تعامل و ارتباط مابین  سازمان های غیر دولتی حوزه میراث فرهنگی و گردشگری کشور با سازمان میراث فرهنگی حاکم بوده است که امید است با استقرار مدیریت جدید و انتصاب شخصیت های فرهنگی و نام آشنا در سمت های مختلف سازمان ، این فضا تغییر نماید و در آینده نیز سازمان های غیر دولتی بتوانند در راستای تلاش های خود به منظور پاسداری از ذخایر فرهنگی و تاریخی کشور ، ضمن حفظ استقلال و توجه به مسئولیت ها اجتماعی خود ، همگامی لازم را با بخش های دولتی و غیر دولتی مرتبط تداوم بخشند

 

این فعال فرهنگی در رابطه با اثرات این حمایت گسترده سازمان های مدنی افزود :

امیدواریم با این همراهی مدنی که تا کنون در نوع خود بی سابقه بوده است و شامل حضور و تایید فعالان و نهادهای مدنی از سراسر کشور و اکثریت استان های می باشد بتوانیم ضمن تاثیر گزاری بر رای نمایندگان کشور های دیگر و رد این پرونده ارسالی از سوی آذربایجان ، شاهد تلاش و توجه هر چه بیشتر عمومی نسبت به میراث فرهنگی کشور باشیم تا در کنار هم بتوانیم توجه بیشتری را به ارزشها و ذخایر فرهنگی و ارزشمند ملی جلب نماییم

 

تاکنون مواردی را شاهد بوده ایم که علیرغم اهمیت فرهنگی و ارجحیت موضوع نسبت به دیگر فعالیت ها ، متاسفانه با کم توجهی مسئولین وقت و عدم تعامل با نهادهای مدنی و بهره نگرفتن از ظرفیت های مردمی فرصت های زیادی از دست رفته و عناصر فرهنگی این سرزمین همچون تار ایرانی ، کمانچه ، ملانصرالدین ، نظامی گنجوی و...به نام دیگر کشورها به ثبت رسیده است برای اینکه در آینده شاهد چنین رویداد هایی نباشیم چه باید کرد ؟  بابک مغازه ای می افزاید : امید است که با توجه به تغییرات صورت گرفته در سطح کلان مدیریت کشور ، مسئولین مربوطه از این پس باور و توجه بیشتری را به نقش سازمان های غیردولتی به ویژه در تاثیر گزاری بر نظر دیگر کشور ها نموده و امکان تعامل و همکاری لازم به منظور پاسداری از آنها و نقش آفرینی این سازمان ها را فراهم نمایند و در آینده پیش از وقوع چنین رویداد هایی زمینه حضور تمامی علاقمندان و کارشناسان غیر دولتی را مهیا نموده و حداکثر استفاده از زمان و امکانات مختلف اجتماعی را بنمایند

چوگان ورزشی ایرانی است


چوگان ورزشی ایرانی است
حسین زندی

عیلامی ها با فریاد چوگه و اوورچین چوگان بازی می‌کردند

در اعتراض به روش کشور آذربایجان و پرونده­سازی برای ثبت چوگان ایرانی در فهرست یونسکو، کارگاهی با موضوع چوگان و گردشگری ورزشی در همدان برگزار شد. در این کارگاه مطرح شد که چوگان یک ورزش ایرانی است. چوگه یا چوکه و اروچین، اصطلاحات رایج در بختیاری هستند که در چوگان استفاده می‌شوند. این اصطلاحات ریشه عیلامی دارند.

خبرگزاری میراث فرهنگی – گروه میراث فرهنگی- این کارگاه جمعه گذشته، با همکاری انجمن پرورش اسب همدان، دوستان زمین، پویشگران سفر پاک و عده­ای از علاقه­مندان به مبراث فرهنگی برگزار شد. هدف از برگزاری این برنامه معرفی هرچه بیشتر ورزش چوگان و شناسایی عناصر آن و ارتباط این ورزش با صنعت گردشگری، اعلام شد.
 
یکی از تسهیلگران با پرداختن به تاریخچه این بازی و پیشینه اسب و سوارکاری در ایران گفت: وقتی ما از میراث فرهنگی صحبت می­کنیم به موارد گوناگونی برمی­خوریم. یکی از این میراث مفهوم اسب است. اسب در کشور ما پیشینه­ای بسیار کهن دارد و حیف است که ما از این پیشینه بی خبر باشیم.
 
مهدی بختیاری گفت: حدود 50 میلیون سال پیش، موجودی به اندازه روباه که فسیل آن در آسیای مرکزی پیدا شده است، زندگی می­کرد. یکی از زیستگاه­های این جانور سرزمین ایران کنونی است. که پس از عصر یخبندان و یک دگردیسی به شکل امروزی درآمده است. 4-6 هزار سال پیش از میلاد پیشینه­ای است که برای اسب در ایران تخمین می­زنند. دو نژاد اصلی اسبچه خزر در اطراف دریای مازندران زندگی می­کردند که این دو نژاد جد همه اسب­های دنیا هستند.
 
 رئیس انجمن پرورش اسب همدان ادامه داد: آریایی­ها وقتی وارد ایران شدند اسب­هایی را همراه خود به این سرزمین آوردند که با اسب­های عیلامی که در خوزستان فعلی هستند، تلفیق شده و نژاد جدیدی را به وجود می­آورند که همان اسب عرب است. یعنی همان اسبی که عرب­ها به نام خود ثبت کردند.
 
مهدی بختیاری با معرفی برخی نژادهای اسب ایرانی مانند کرد، دره شوری،یموت، آخال تکه، چناران، اسبچه خزر و... گفت: تنوع نژادی اسب­ها در ایران عاملی است که سبب می­شود در طول سده­های گذشته از آن استفاده­های گوناگونی بشود. از جمله کاربردهای اسب می­توان به سواری، جنگ، تیراندازی، چاپار، زیبایی، رقص و بازی، ورزش، کار و حتی به عنوان موجودی مقدس و قابل پذیرش، اشاره کرد. اگر ایرانیان در جنگ­ها پیروز می­شدند به دلیل تخصص در سوارکاری و وجود اسب بوده، اما امروزه باید با تاسف به این قضیه نگاه کرد چراکه که به این میراث گران­بها توجه چندانی نمی­شود.
 
چوگان یک ورزش کاملا ایرانی است. اصطلاحاتی که در این بازی استفاده می­شود از زمان عیلامی­ها باقی مانده و کاملا بومی است. مثلا چوگه یا چوکه و اوورچین که در زبان بختیاری متداول است ریشه عیلامی دارد. زمین­های بازی چوگان، در چغاخور چهارمحال و نقش جهان اصفهان همه شواهدی است که به ایرانی بودن چوگان اشاره دارد. امروز ما نباید اجازه دهیم این سرمایه توسط بیگانگان مصادره شود.   
 
سپس یکی دیگر از تسهیلگران، در ارتباط با این نشست گفت: موضوع کارگاه امروز ما در راستای گردشگری پایدار است. منابع گردشگری پایدار میراث فرهنگی و محیط زیست است. مفهوم اسبب در ابعاد مختلف و ورزش­ها و بازی­های مختلف موضوعی است که در راستای پایداری گردشگری است.
 
بابک مغازه­ای گفت: مفهوم اسب ابعاد گوناگون و نیز نقشی محوری در زندگی ایرانیان داشته است. اسب به عنوان یک حیوان در محیط زیست نقش دارد، مفهوم اسب یکی از سرمایه­های فرهنگی از گذشته تا به امروز به شمار می­رود. در گذشته اسب به عنوان یاور انسان در جنگ استفاده می­شد و در ابعاد مختلف زندگی بشر حضور داشت.
 
تنها سوارکاری نیست که در این رشته اهمیت دارد، ادوات و ابزار سوارکاری و صنعت ساخت این ادوات در کنار پرورش اسب به عنوان صنعتی که با اسب در ارتباط است همواره مورد توجه بوده است و نقش محوری این رشته در اقتصاد نیز مشهود است.
 
این تحلیل‌گر ادامه داد: اسب در تاریخ رزم، معماری، ورزش، فرهنگ و قدرتمندی انسان نقش داشته است. امروزه به دلیل حضور اسب در فرهنگ و زندگی، باید آن را حفظ کرد. حفظ ورزش­های مرتبط با آن نیز یکی از وظایف ماست و چوگان که یک ورزش ایرانی است تاسفانه امروز به وسیله آذربایجان از ما گرفته می­شود. ایرانیان مبتکر چوگان هستند، همچنین برخی از ادوات این ورزش را ایرانیان ساخته­اند. قدیمی­ترین مکان­ها و فضاهای بازی چوگان در ایران است.
 
مغازه­ای در بخشی از سخنانش گفت: یکی از اهداف این کارگاه این است که به اهمیت چوگان بپردازد. در این کارگاه این موضوع را بررسی می­کنیم که چگونه می­توان از این میراث فرهنگی و تاریخی محافظت کرد و برای جلوگیری از اقدامات کشور آذربایجان در زمینه ثبت این ورزش، چه باید کرد؟
 
شرکت­کنندگان در کارگاه از این بازی به عنوان یک ارزش فرهنگی و میراث کهن یاد کردند و وجود ردپای این ورزش را در افسانه­ها، اساطیر، تاریخ، ادبیات و به ویژه در اشعار شاعرانی چون حافظ، از مهمترین نمودهای این ورزش در پیشینه ایرانیان دانستند. آنها همچنین وجود نام جای­هایی با پسوند و پیشوند چوگان مانند تنگه چوگان، را شاهدی مستند و مستدل بر ایرانی بودن این ورزش کهن خواندند. حاظران در این کارگاه از مسئولان تقاضا کردند داشته­ها و سرمایه­های فرهنگی ایران را پیش از اینکه دیگر کشورها به آن دست­اندازی و دست درازی کنند، به نام ایران ثبت کنند و اجازه تجاوز به حریم فرهنگی ایران به آنها داده نشود. در پایان شرکت­کنندگان در کارگاه با تدوین بیانیه­ای ضمن درخواست کمک از هموطنان برای جلوگیری از اقدام کشور آذربایجان، از دبیر یونسکو خواستند حقوق مردم ایران را به رسمیت بشناسند و با ثبت پرونده­های جعلی اعتبار فرهنگی سازمان یونسکو را به خطر نیاندازند.
 
در این بیانیه از هم هموطنان خواسته شده از طریق امضا بیانیه­ها و نامه­نگاری و اطلاع رسانی در رسانه­های جمعی و شبکه­های اجتماعی از ثبت ورزش ایرانی چوگان به وسیله آذربایجان جلوگیری کنند.

شرایط نامساعد اشیا موزه هگمتانه

http://www.honarnews.com/vdcgyu93.ak9nz4prra.html


شرایط نامساعد اشیا موزه هگمتانه/ کارگر: اشیا بسیاری از موزه‌ها شرایط مطلوبی ندارند
نابسامانی موزه‌های ایران به قصه تکراری بدل شده است
شرایط نامساعد اشیا موزه هگمتانه/ کارگر: اشیا بسیاری از موزه‌ها شرایط مطلوبی ندارند
به گفته یک باستان‌شناس قرار دادن انبوهی از اشیاء در حیاط به اصطلاح موزه‌ها که به ظاهر تصور می‌شود از قدرت پایداری زیادی برخوردارند امر رایجی شده به طوری که این وضع علاوه بر هگمتانه، در تاق بستان،هفت تنان شیراز و ... هم دیده می‌شود.
 
تاريخ : يکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۲
مریم اطیابی- به گزارش هنرنیوز، در معرض تخریب قرار گرفتن آثار تاریخی به امری بدیهی در طی این سال‌ها تبدیل شده تا آن جا که اگر زمانی عکسی از وضعیت کتیبه‌ها، نقش برجسته‌ها، سفال‌هایی که در موزه‌ها با وضعیتی نابسامان نگهداری می‌شوند به متخصصین نشان داده شود آنها با عنوان این که از این دست اتفاقات زیاد رخ می‌دهد و رویدادی تازه‌ای نیست؛ از کنار آن می‌گذرند! 

محوطۀ باستانی هگمتانه که آن را پایتخت مادها دانسته‌اند، با وسعتی در حدود ۴۰ هکتار از مهمترین مراکز باستانی کشور و بزرگترین محوطه در شهر همدان، به شمار می‌آید. این محوطه به دلایل گوناگون و دارا بودن ویژگی‌های مختلف از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و همواره مورد توجه پژوهشگران حوزۀ تاریخ و باستان شناسی بوده است. 

جدای از وضعیت هگمتانه و آسیب‌های وارده به آن در بخشی از محوطۀ، حیاط مدرسه‌ای که امروزه به موزه سنگ تبدیل شده، هنوز امکان بازدید عمومی ندارد و آثار آن با قرار گرفتن در محوطه باز در معرض باد، باران و فرسایش سریعتر قرار گرفته‌اند که با توجه تغییر دمای بالا در تابستان و زمستان همدان نیاز به حفاظت و پوشش دارند. 



اشیا منحصر به فرد، اشیایی بی‌ارزش 
یک باستان‌شناس درباره این وضعیت به هنرنیوز می‌گوید:« نکته‌ای که به آن اشاره کرده‌اید یکی از پایه‌ای‌ترین و رایج ترین مشکلات موزه‌داری ایران است. یعنی بنایی قدیمی یا ساختمانی امروزی که با توجه به مقتضیات یک موزه طراحی و ساخته نشده را به عنوان موزه انتخاب می‌کنند و مورد استفاده قرار می‌دهند بی‌آنکه توجه شود آنچه در آن قرار داده‌اند حایز اهمیت و ارزش منحصر به فرد است. قرار دادن انبوهی از اشیاء که به ظاهر تصور می‌شود از قدرت پایداری زیادی برخوردارند در حیاط این به اصطلاح موزه‌ها هم امر رایجی شده است. همین وضع در تاق بستان یا هفت تنان شیراز و خیلی جاهای دیگر هم دیده می‌شود.»
 



او در ادامه یادآور می‌شود:« واقعیت این است که با این کار مثلاً پایه ستون‌های سنگی هخامنشی یا سنگ قبرهای کتیبه‌دار و منحصر به فرد دوره اسلامی در معرض هوازدگی قرار داده شده‌اند. در ضمن نه فقط گرمی و سردی بلکه آلودگی‌های گوناگون و همینطور قرار داشتن در مسیر بازدیدکنندگان از ساده‌ترین عوامل آسیب دیدن این آثار به حساب می‌آیند.» 

طنز سیاه و تلخ این باستان‌شناس که نخواست نامش فاش شود، متذکر می‌شود:« مسأله حفاظت در ایران چه به عنوان رشته‌ای دانشگاهی و چه در مقام عمل در محوطه‌ها و مجموعه‌های تاریخی وضع اسفناکی دارد. طبعاً با این وضعیت، شنیدن شعارهای مختلف درباره بازگرداندن برخی آثار موزه‌ای ایران از کشورهای دیگر همواره به طنزی سیاه و تلخ می‌ماند.»

 



۲۰ میلیون هزینه برای موزه‌ای که به قنات خورد! 
حسین زندی یکی از فعالان میراث فرهنگی در همدان نیز با اشاره به این که موزه هگمتانه بیش از ۲۰ سال است به عنوان موزه موقت اشیاء حاصل از کاوشهای هگمتانه، یادگار دوران مادها را در خود جای داده است درباره وضعیت موزه در این شهر تاریخی می‌افزاید: « دوره آقای بیات – مدیر قبلی میراث فرهنگی استان همدان- قرار شد موزه منطقه‌ای غرب کشور شامل همدان، کرمانشاه و سنندج را در شهر همدان احداث نمایند اما مثل همیشه در مکان‌یابی دچار اشتباه شدند و بخشی از هگمتانه را در نظر گرفتند که روی قنات بود. این در حالی است که این مکان حتا جزو حریم هگمتانه بود و نباید دست می‌خورد! با وجود مخالفت‌ها این اتفاق رخ داد و برای صخره برداری آن مکان ۲۰میلیون هزینه شد و نتیجه آن هم برخورد به یک چشمه قنات بود که اگر مسیرش را منحرف می‌کردند به بازار همدان می‌خورد. از آنجا که این قنات خشک هم نمی‌شود بنابراین کاری نمی‌توان انجام داد در نتیجه موزه منطقه‌ای دو سال است با همان وضعیت دست نخورده باقی‌مانده است.»
 



موزه هگمتانه از بهار تعطیل است این فعال میراث فرهنگی با اشاره به این که یک مدرسه‌ در محوطه هگمتانه به اسم موزه هگمتانه آثار منحصر به فرد همدان را در خود نگهداری می‌کند، یادآورمی‌شود:« به بهانه زدن ویترین و درست کردن نما از اوایل بهار تا کنون این موزه تعطیل است و نزدیک ۵۰ شی از این موزه را به کلیسا بردند که بازدیدکنندگان برای تماشای اشیا به این مکان هدایت می‌شوند. یعنی علاوه بر این که همدان موزه‌ای در شأن ندارد مدرسه را هم تعطیل کرده‌اند. این در حالی است که هگمتانه در ایام عید هم نگهبان نداشت و یگان حفاظت نقش راهنما را نیز ایفا می‌کرد! نتیجه آن هم می‌شود یادگار نویسی بازدیدکنندگان روی ویترین!» 

نتایج کاوش در حیاط موزه! 
وجود چندین اثر در محوطه هگمتانه؛ مانند کلیسا، گورستان، موزۀ هکمتانه، شهر و دژ کهن هکمتانه اهمیت این محوطه را دوچندان کرده است.به همین دلیل این محوطه در شمار پایگاه‌های پژوهشی کشور قرار گرفته است. اما نتایج عملیات باستان‌شناسی و کاوش‌های علمی در هگمتانه چگونه نگهداری می‌شود؟ ظاهراً پرونده نوشیجان ملایر و گیان نهاوند کل تابستان را در حیاط موزه سنگ زیر آفتاب در زونکن‌‌های بایگانی سپری کردند تا قدر و منزلت پژوهش علمی باستان‌شناسی به خوبی نمایان شود! 



آیا دستبرد اشیا موزه همدان صحت دارد؟ 
این اتفاقات در حالی روی داده که به گفته یکی از کارشناسان که نخواست نامش فاش شود حتا اشیا این موزه مورد دستبرد هم قرار گرفته‌اند! 

این کارشناس خاطر نشان می‌کند:« در دروه آقای بیات ۸هزار شی پس گرفته شده از قاچاقچیان توسط مأموران اطلاعات به اداره کل میراث همدان تحویل داده شد که رویداد میمونی بود و اکنون در گنجینه آرامگاه بوعلی نگهداری می‌شود. مدیر کل میراث فرهنگی استان نیز برای تبلیغات هر ازگاهی چند تا از این اشیا را رونمایی می‌کند که آخرین آن در آرامگاه بوعلی رونمایی شد. ۸ هزار شی خود نیاز به مطالعات دقیق، طرح‌های پژوهشی و در یک کلام نیاز به یک موزه استاندارد دارد.» 

تغییر ندادن موقعیت یک شی گاهی عین حفاظت است! 
اما محمد رضا کارگر - مدير كل موزه‌های سازمان ميراث فرهنگی - در گفت و گو با هنرنیوز درباره وضعیت موزه هگمتانه همدان می‌گوید:« من در ریز این قضایا نیستم. باید این موزه مورد بازدید قرار گیرد که در این فرصت کوتاه تصدی میسر نشده همه جا را ببینیم و برآورد کنیم که در این هشت سال گذشته چه اتفاقی افتاده است؟»

به گفته کارگر گاهی اوقات تغییر ندادن موقعیت یک شی عین حفاظت است چرا که برخی کارشناسان معتقدند اگر ۱۴۰۰ سال یک اثر با شرایط محیطی خودش را وفق داده و سالم مانده در صورت مهیا بودن همین شرایط شی می‌تواند در فضای باز کاملا هم کنشی پیدا کند. 



او ادامه می‌دهد:« گاهی بر روی یک شی در فضای باز حتا اگر یک قاب شیشه‌ای قرار دهید خودش به خاطر گرم شدن زیاد به مانعی برای حفاظت تبدیل می‌شود. هر چند باید وضعیت نگهداری این کتیبه‌ها و نقش‌برجسته‌های موجود در دل کوه‌ها توسط بخش پژوهشکده حفاظت و مرمت پژوهشگاه مورد بررسی قرار گیرد.» 

کتیبه‌های بی‌شناسنامه، سنگ قبرهای شکسته 
در حالی این سخنان از سوی مدير كل موزه‌های سازمان ميراث فرهنگی مطرح می‌شود که زندی اضافه می‌کند:« وقتی موزه مدرسه را مرمت می‌کردند بخشی از اشیا موزه مثل سفال، سنگ قبر، کتیبه و پایه ستون‌ها شکسته شد.این شیوه نگهداری هیچ جای دنیا وجود ندارد!» 

از سویی به گفته این فعال میراث فرهنگی بسیاری از این آثار سنگی فاقد شناسنامه‌اند. 



او تأکید می‌کند:« فرضاً سنگ قبری را که از یک روستا می‌آورند و فاقد شناسنامه ‌است اولا بازدید کننده از کجا و با چه علمی مبدأ آن را تشخیص دهد و از آن بدتر حتا کارشناسان بعدی که برای ادامه تحقیقات به این موزه می‌آیند از کجا بفهمند این آثار برای چه دوره‌ای است؟ از کدام منطقه است و چه ارزشی دارد؟» 

زندی خاطرنشان می‌کند:«علاوه بر خطر آتش سوزی در محوطه هگمتانه بر اثر انباشت زباله‌ها و تخریب منظر گردشگری، این پس مانده‌های ساختمانی و زباله‌ها به محوطه کاوش نشده آسیب می‌زند. پسماندهای آهکی در اثر باران و برف بر لایه‌های زیرین نفوذ می‌کنند.» 


شیوه‌های حفاظت آثار خیلی موفق نبوده است از سویی مدير كل موزه‌های سازمان ميراث فرهنگی در عین حال تأکید می‌کند که شرایط نگهداری برای بخش زیادی از آثارمان شرایط مطلوبی نیست و شیوه‌های حفاظت از آثار هم شیوه‌های خیلی موفقی نبوده‌اند. 



او با بیان این که در طی این سال‌ها کم توجهی به آثار کاملاً مشهود است، تصریح می‌کند:« یک وقت در خود استان تهران ۱۰۰ کارگاه مرمتی داشتیم بنابراین اکنون توقع آن است که این کارگاه‌ها به ۲۰۰ رسیده باشد نه اینکه تعدادشان به ۲۰ تقلیل یافته باشد.همان موقع این تعداد کفایت نمی‌کرد در حالی که اکنون عوامل تخریبی بیشتری اضافه شده، بناها فرسوده‌تر و کارگاه‌های مرمتی هم کمتر شده‌اند. از طرفی استادکاران طی این مدت یا خانه نشین شدند یا سراغ شغل دیگری رفته‌اند و یا حتا به کشورهای دیگر نقل مکان کرده‌اند. » 

منابع انسانی مهمتر از منابع مالی 

کارگر یادآور می‌شود:« امروز فقط منابع مالی مشکل را حل نمی‌کند ما در حوزه منابع انسانی مشکل جدی داریم. به غیر از مرمت‌گران، شرکت‌ها و موسسات استانداردسازی موزه‌ای را کنار گذاشتند و خودشان یکسری شرکت غیر متخصص بوجود آوردند. وقتی هم که به سراغ شرکت‌های متخصص مثل نورپردازان موزه‌ها می‌روید به دلیل عدم مراجعه موزه‌ها طی این مدت به آنها اکنون در حوزه دیگر مثل نورپردازی شرکت‌های تجاری فعالیت می‌کنند! این وضعیتی است که گریبانگیر همه موزه‌هاست.»

آموزش کودکان در کنار همه جشنواره ها ضروری است


فعالان مدنی و انجمن‌های محیط‌زیستی استان همدان، همزمان با جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان کارگاه‌های آموزشی با موضوع محیط زیست برگزار کردند.

این کار گاه‌ها که در نگارخانه اصلی مجتمع ابن سینا برگزار شد، به همت انجمن‌ها و گروه‌هایی چون بنیاد مهر، بهار ثمین الوند، حیات سبز سرزمین، دوستان زمین همدان، رفتگران طبیعت، اتاق فکر انجمن‌های زیست محیطی همدان، پویشگران سفر پاک، سبز پژوهان الوند، هستی سازان الوند و عده‌ای از فعالان مدنی شهر از جمله اعضای قدیمی جبهه سبز همدان برگزار شد. موضوعات متنوع و بازی‌های گوناگون درجهت توانمند‌سازی کودکان و نوجوانان در این کارگاه‌ها رضایت خانوده‌ها را فراهم کرد.

گردهم آمدن سازمان‌های مردم نهاد همدان از اتفاقات مثبت این برنامه بود و نکته مهمتر این که پس از هشت سال این اولین بار بود برنامه‌ریزان از مراحل نامه‌نگاری اداری و همکاری نهادهای دولتی رضایت داشتند.
زهره رحیمی عضو بنیاد مهر می‌گوید: اتفاقات خوبی در این چند روز افتاد، بیش از سی نفر در هر روز از 8 تشکل زیست محیطی مردم‌نهاد به کمک هم توانستند یک کار گروهی را از مرحله تصمیم‌گیری به مرحله اجرا برسانند، برنامه‌ریزی، دکورسازی و تامین منابع مالی و برگزاری کارگاه در یک پروسه زمانی کوتاه به انجام رسید.
اتقاق خوب این بود که در تمام این روزها یک مورد نارضایتی و اختلاف نداشتیم. همه به اصول تیمی پایبند بودند. مورد دیگر اینکه هدف درگیر کردن خانواده‌ها به این نگاه سبز و مساله آموزش‌های همگانی محیط زیست بود. گروهای مختلف ارتباط با کودکان را تجربه کردند. در این راه از مربی ‌های مهدها استفاده کردیم. 
رحیمی ادامه می‌دهد: انتظار ما این است که پروسه نامه‌نگاری سریع اتفاق بیافتد و دولتی‌ها در کنار فعالان مدنی حضور داشته باشند و با کارشناسان خود ما را در جهت هدایت شهروندان یاری کنند. 
این فعال مدنی در ادامه می‌گوید: ما اقلامی را برای هدیه به کودکان نیاز داشتیم، که اداره محیط زیست همکاری خوبی کرده و این اقلام را در اختیار ما قرار داد. از آنجا که تنوع این محصولات زیاد است، انتظار می‌رود این نهاد همکاری بیشتری با سمن‌ها داشته باشد.
یک عضو بهار ثمین الوند که از شهرستان بهار، در این برنامه حضور داشت می‌گوید: استقبال بسیار خوب بود. از آنجا که ما تجربه قبلی هم داشتیم هر روز نیرو و تجهیزات اضافه می‌کردیم. استقبال و برخورد دوستانه خانواده‌ها ما را دلگرم کرد که بیشتر به مساله کودک بپردازیم.
خانم چهره‌قانی مادر دو کودکی که در این کارگاه حضور دارند، می‌گوید: ما برای دیدن تئاتر آمده بودیم، با اطلاع‌رسانی که در کنار محل اجرای نمایش صورت گرفت متوجه این برنامه‌ها شدیم. بچه‌ها در این برنامه روز بسیار شادی را تجربه کردند و نکات زیادی را آموختند، در شهر همدان به خصوص در فصل سرما که امکان بازی و تفریح کودکان در فضای باز چندان وجود ندارد، برنامه‌های این‌چنینی می‌تواند این کاستی را جبران کند.
کرمی؛ از هموندان انجمن حیات سبز سرزمین درباره این کار می‌گوید: از آنجا که گروه ما در زمینه آموزش کودکان فعال‌تر از دیگر گروه‌هاست، از شرکت در این برنامه هم استقبال کردیم. همکاری انجمن-های همدان اتفاق خوبی بود که توانستیم کار مشترک را به ثمر برسانیم. کودکان بسیاری را ثبت‌نام کردیم که در دیگر برنامه‌ها از حضور آنان استفاده کنیم.
این فعال مدنی در باره‌های برنامه ‌آتی این گروه‌ها گفت: در روز 29 دی ماه، روز هوای پاک سعی می کنیم باز هم کار مشترکی در زمینه آموزش کودکان داشته باشیم.
نسرین زندی، عضو انجمن دوستان زمین همدان نیز درباره این کارگاه‌ها می‌گوید: انتظار می‌رود با توجه به استقبال مردم و به ویژه کودکان از این برنامه‌ها و نیز اهمیت محیط زیست برای کودکان، در کنار جشنواره‌ها، نمایشگاه‌ها و مراسم گوناگون، برنامه‌های این‌چنینی را شاهد باشیم و آموزش مسائل زیست محیطی را از سنین پایین برای کودکان آغاز کرده تا با نهادینه شدن این فرهنگ در میان کودکان، شهری پاک و محیط زیستی سالم داشته باشیم.

مجتبی فرهانچی می‌گوید: برای اخذ مجوز، از اداره کل فرهنگ و ارشاد همدان اقدام کردیم، چند روز تایید مجوز طول کشید ولی خوشبختانه موفق به دریافت مجوز شدیم. البته به خاطر تداخل برنامه‌ها از مجتمع آوینی به مجتمع ابن سینا منتقل شدیم. تلاش ما این بود که اطلاعات کودکانی که در این برنامه شرکت می‌کنند را گردآوری کرده و در برنامه‌های آینده از آن استفاده کنیم تا این آموزش‌ها مستمر و مداوم باشد.
از اینکه در کنار جشنواره چنین برنامه‌ای طراحی و اجرا شد، هم خانواده‌ها راضی بودند و هم کودکان، البته بیش از همه فعالان مدنی رضایت داشتند چرا که هیچ یک از انجمن‌ها به تنهایی توانایی انجام چنین پروژه-ای را ندارند و نیاز به صرف هزینه و زمان بسیار زیادی است، و می‌توان گفت تنها دلیل موفقیت این طرح این بود که چند انجمن‌ با همکاری هم آن را اجرا کردند.
عباس ایزدی، کارشناس آموزش و ترویج محیط زیست همدان در بازدید از این نمایشگاه گفت: برنامه ما حول سه محور قرار دارد، نخست؛ توانمندسازی فعالان نهادهای مدنی از طریق برگزاری دوره‌ها وکارگاه‌های آموزشی و بازدیدها صورت خواهد گرفت. دوم؛ حمایت جدی‌تر از برنامه‌های NGO (سمن) هاست، امیدواریم فضا بهتر شود تا ما بتوانیم در این زمینه کارساز باشیم. سوم: در گسترش کمی و کیفی سازمان‌های مردم نهاد، با توجه به نیازی که در تمام شهرستان‌ها به تخصصی‌تر شدن نهادهای مدنی، به ویژه در حوزه آموزش‌های مردمی وجود دارد، اگر انجمن‌هایی خواهان فعالیت‌های محیط زیستی باشند، سعی خواهیم کرد در جهت ارتقای محتوا و تسهیلات از آنها حمایت کنیم. ما علاوه بر یاری این انجمن‌هاو حمایت از آنان، حتا از سمن‌های منتقد که نقد سازنده‌ای دارند استقبال خواهیم کرد.
ایزدی ادامه داد: بحران محیط زیست روزبه روز آشکارتر شده و نیاز به آموزش بیشتر خودنمایی خواهد کرد و باید به سمت آموزش برویم، چرا که بهترین راهکار نه جریمه است و نه برخورد، بلکه تنها توانمندسازی و آموزش است. چه بهتر که این توانمندسازی از سوی نهادهای مدنی صورت گیرد.

 

موزه مردم شناسی بیستون راه اندازی شد


موزه مردم شناسی بیستون راه اندازی شد

موزه مردم شناسی بیستون جمعه سوم آبان ماه با حضور جمعی از اعضای انجمن غیر دولتی دوستان زمین همدان در محل کاروانسرای شاه عباسی بیستون راه اندازی شد.

 

http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=107237&Serv=3&SGr=22

 

http://www.chn.ir/Images/News/Larg_Pic/4-8-1392/IMAGE635184789331267335.jpg

 

خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه میراث فرهنگی- موزه مردم شناسی بیستون جمعه سوم آبان ماه با حضور جمعی از اعضای انجمن غیر دولتی دوستان زمین همدان در محل کاروانسرای شاه عباسی بیستون راه اندازی شد.

 

سلمان پرورش، مدیر کاروانسرا درباره راه اندازی این موزه گفت: برای تهیه اشیاء این مجموعه یک سال زمان صرف شده است. تعدادی از اشیاء توسط مردم محلی و روستاها اهدا و بخشی از آن توسط پایگاه پژوهشی بیستون خریداری شده است.

 

این باستان شناس در ادامه افزود: همچنان در حال تهیه اشیاء مرتبط با موزه هستیم اما متاسفانه فعلا هیچ بودجه ای برای این منظور در اختیار نداریم. یکی از مهمترین مجموعه های این موزه عکس های قدیمی است که از مردم بومی منطقه گرداوری شده و پس از سامان دادن به نمایش در خواهد آمد.

 

پرورش درمورد برنامه‌های آینده این مجموعه تاریخی گفت: ایجاد یک مرکز مطالعاتی و کتابخانه تخصصی در برنامه های آینده است تا کاروانسرا به یک مجموعه فرهنگی تبدیل شود. با این که چهار سال از مرمت کاروانسرا می گذشت هیچ استفاده‌ای از آن نمی‌شد. اما امروز ما طرح‌هایی برای برگزاری همایش‌های فرهنگی، تورهای خارجی وداریم و در حال ایجاد امکانات اقامتی برای تورهای صخره نوردی و کوهنوردی بیستون هستیم.

 

پایگاه جهانی بیستون مجموعه‌ای از آثار و اماکن باستانی و فرهنگی است که در کنار کوه بیستون قرار گرفته است و هرساله هزاران نفر را به سوی خود می خواند. این اولین بار است که مکانی با حضوراعضای یک انجمن غیردولتی افتتاح می شود.

 

در مراسم گشایش موزه مردم شناسی بیستون ده ها تن از اعضای انجمن غیر دولتی دوستان زمین حضور داشتند که آغاز مراسم  پس از صرف صبحانه و صحبت های مدیر موزه و مراسم بازدید از موزه ادامه یافت و پس از بازدید از مجموعه های مختلف با تجلیل از یکی از اعضای انجمن دوستان زمین پایان یافت .

 

سخنگوی این انجمن  اظهار امیدواری کرد: برنامه های مشترک بین نهادهای مدنی و سازمان میراث فرهنگی ادامه یابد چرا که این برنامه ها موجب تحکیم روابط سازمان های مردم نهاد و نهادهای دولتی، به خصوص سازمان میراث فرهنگی خواهد بود و برنامه‌های مشترک می‌تواند خلاءهای موجود در زمینه آموزش های جوامع محلی را پر کند و ضعف ها برطرف شود.

حسین زندی