الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

درختان آرامگاه باباطاهر شبانه بریده شد

رییس سازمان میراث فرهنگی همدان تکذیب کرد

درختان آرامگاه باباطاهر شبانه بریده شد+ عکس

بیش از 30 اصله درخت کهنسال در محوطه آرامگاه باباطاهر شبانه بریده و بقایا و ریشه درختان آن آتش زده شدند. این در حالی است که رییس سازمان میراث‌فرهنگی قطع این درختان را تکذیب کرده و می‌گوید حتی یک درخت از محوطه باباطاهر قطع نشده است.

خبر گزاری میراث فرهنگی- هفته گذشته، بیش از 30 اصله درخت کهنسال در آرامگاه باباطاهر شبانه بریده شدند. مشاهدات نشان می‌دهد، پس از انتقال درختان به خارج از محوطه، ریشه های آن‌ها با ریختن نفت سوزانده و سپس در زیر خاک مدفون شدند. این در حالی است که رییس سازمان میراث فرهنگی در گفت و گو با chn اعلام کرد که حتی یک درخت از اطراف این محوطه قطع نشده و اگر این اتفاق افتاده باشد، این مسئله ربطی به سازمان میراث فرهنگی ندارد.
 
این تصویر یکی از درخت‌های بریده محوطه آرامگاه باباطاهر است
 
البته قطع درختان در محوطه اطراف آرامگاه باباطاهر برای اولین بار نیست که اتفاق می افتد، تابستان گذشته هم شهرداری همدان تعدادی از درختان اطراف این آرامگاه را با بیل مکانیکی ریشه کن کرد و اکنون در حال سنگفرش کردن آن است.
 
 درخت‌ها بریده و آتش زده شده اند. چرا؟
 
یکی از کارکنان آرامگاه باباطاهر درباره قطع درختان به chn می گوید: بریدن درختان به دستور مدیران میراث همدان بوده و به خاطر این است که مسافران هنگام عکاسی به راحتی بتوانند آرامگاه را از هر زاویه‌ای پشت سر داشته باشند.»
 
 درختان محوطه باباطاهر بخشی از هویت تاریخی این آرامگاه هستند
 
او در پاسخ به این سوال که چرا در مقابل این دستور مقاومت نکردند، می‌گوید:«ما ماموریم و معذور وقتی دستور می دهند باید اجرا شود.»
 
 بارها و بارها دوستداران میراث فرهنگی و محیط زیست درباره قطع درختان محوطه های تاریخی هشدار داده اند
 
اردشیر ثریایی، فعال و دوستدار میراث هم دراین باره می گوید:« در ماه‌های گذشته تخریب فضای سبز و بریدن درخت در همدان شدت افزایش یافته و متاسفانه باید گفت این اقدام بیشتر از سوی برخی نهادهای دولتی مانند میراث فرهنگی و شهرداری صورت گرفته است.»
 
 سرانجام جای این درخت های بریده و سوزانده شده را چه می گیرد؟
 
او با اشاره به بریدن درختان محوطه بابا طاهر می‌گوید:« این درختان قدمت 50 ساله داشتند و جزئی از منظر این اثر تاریخی وملی به شمار می‌روند، هیچ توجیهی قابل قبول نیست که درختان را به هر بهانه‌ای ببریم .»
 
 داربست هایی که به پیکر آرامگاه آسیب زده اند را چه مسئولی رسیدگی خواهد کرد؟
ثریایی همچنین می افزاید:«اگر این کار قانونی است، چرا درختان را شبانه می‌برند و چرا آتش می زنند؟ اگر مسئولان به راستی به فکر عکاسی و منظر بناهای تاریخی هستند، پیشنهاد می کنم فکری به حال تاسیسات اضافه مانند سیم پیچی این‌بناها بکنند. با داربست زدن بنا را تخریب نکنند. بخشی از فضای اطراف آرامگاه را غرفه تنقلات فروشی و کیوسک تبلیغات اماکن تفریحی اشغال کرده است که باید آن‌ها برچیده شود.»
 
 تصویر درخت دیگری که قطع و ریشه اش سوزانده شد
با این وجود، برخی از دوستداران میراث فرهنگی در همدان همچنان قطع درختان آرامگاه باباطاهر را باور ندارند. مهرداد حمزه، خبرنگار و دوستدار میراث فرهنگی در این باره به chn می‌گوید:« فکر نمی کنم که تعداد زیادی از درختان اطراف  آرامگاه باباطاهر قطع شده باشد. اگر هم قطع شده محدود بوده و به منظور ساماندهی محوطه اطراف آرامگاه است.»
 
چه کسی درست می‌گوید؟ بر سر درختان محوطه آرامگاه باباطاهر چه آمده است؟
 
او در پاسخ به این سوال که آیا سازمان میراث فرهنگی اقدام به قطع این درختان کرده، می‌گوید:« مطمئنا قطع درختان مربوط به حوزه شهرداری است و اگر درختی قطع شده از سوی شهرداری همدان بوده است.»



شیرازه‌ای که از هم پاشید

روزنامه تهران امروز

 

کد خبر: 139254

تاریخ خبر: دوشنبه, 01 مهر 1392

 

 

شیرازه‌ای که از هم پاشید

 

 

حسین زندی

تهران امروز

جابه‌جایی سازمان میراث فرهنگی از ضربه‌های جبران ناپذیری بود که بر پیکر نیمه‌جان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی کشور توسط دولت دهم وارد آمد. این تخریب‌ها از زمان دولت نهم و آبگیری سد سیوند آغاز شد و در دولت دهم و در سایه شعارها و تبلیغات عجیب و غریبی مانند جابه‌جایی جمعیت تهران، ثبت آثار جهانی، آوردن منشور کوروش به ایران و... انجام شد که از ابتدا مورد اعتراض خبرنگاران، باستان شناسان و فعالان میراث فرهنگی قرار گرفت چرا که با ابهامات و پرسش‌های بی‌پاسخ فراوانی روبه‌رو بود. سوال‌هایی مانند: علت بازگشایی غیرمعمول مخزن موزه ملی چه بود؟ در بورس فروش میراث تاریخی در منطقه آزاد کیش چه اشیایی به فروش رفت؟ دورکاری کارمندان و مدیران متخصص چرا بیشتر در این سازمان صورت گرفت؟ اسنادی که مدت‌ها در پایانه شیراز بود به کجا انتقال یافت؟ آیا با انتقال 400 الی 500 کارمند بافت جمعیتی پایتخت تغییر کرد؟ چرا هیچ نهاد و سازمان دولتی به غیر از سازمان میراث فرهنگی انتقال نیافت؟ چه بلایی بر سر کتابخانه میراث غنی‌ترین کتابخانه این حوزه آمد؟ دلیل عکسبرداری شبانه از موزه‌ها و گنجینه‌ها چه بود؟ علت دور کردن و مخالفت شدید با خبرنگاران متعهد و منتقد حوزه میراث فرهنگی چه بود؟ و ده‌ها سوال دیگر که بی‌پاسخ ماند و امیدواریم که با گذشت زمان پاسخ این سوال‌ها نیز مشخص شود. یکی از تخصصی‌ترین نهادهای دولتی در ایران سازمان میراث فرهنگی است. مجموعه‌ای تشکیل شده از بخش‌های تخصصی، پژوهشکده‌های مختلف و معاونت‌ها بود که به صورت یکپارچه اداره می‌شود. پس از انتقال کارشناسان خبره و متخصص به بهانه دورکاری خانه‌نشین یا مجبور به بازنشستگی شدند. با انتقال سازمان، یکپارچگی آن از دست رفت و هر معاونت به استانی منتقل شد. در شیراز یک اداره در چند ساختمان جدا از هم که هر کدام در گوشه‌ای از شهر بود قرار گرفت. چنانکه سال 91 پس از بازگشت به تهران هم، نتوانستند یا نخواستند یکپارچگی آن هم بازگردد. از این رو، علاوه بر آسیب دیدن اشیا تاریخی و نابودی آثاری مانند تابلوها در جابه‌جایی‌ها، پرونده و گزارش کاوش‌ها و اشیا کشف شده‌ای که ثبت نشده بود هم در هاله‌ای از ابهام است؛ چنانکه گفته می‌شود با از هم پاشیدن واحدهای پژوهشی، عملا در 8 سال گذشته هیچ دستاورد مثبتی دیده نشده است. به‌طور مثال در دولت هشتم فقط پژوهشگاه این سازمان 143 عنوان کتاب در زمینه باستان شناسی منتشر کرده است که از آثار ماندگار این حوزه است و ده‌ها عنوان کتاب از انتشارات پژوهشکده مردم شناسی به‌جا مانده است. اما در دولت نهم و دهم این روند کاملا متوقف شد. آزمایشگاه پژوهشگاه مهم‌ترین مرکز آزمایش باستان شناسی خاورمیانه در جابه‌جایی تهران به شیراز و شیراز به تهران نابود شد که این خود ضربه مهلکی به کالبد میراث فرهنگی کشور بود. نگرانی باستان شناسان و فعالان حوزه میراث فرهنگی این است که آیا دولت بعدی پیگیر شفاف‌سازی ابهامات و تخریب‌ها خواهد بود و مسببان این ضایعه مجازات خواهند شد؟

 

http://www.tehrooz.com/1392/7/1/TehranEmrooz/1275/Page/9/TehranEmrooz_1275_9.pdf

 

روزنامه تهران امروز

 

 

گزارش «تهران امروز» از ممیزی عجیب برای کتاب‌های اهدایی به کتابخانه

روزنامه تهران امروز

http://tehrooz.com/1392/6/14/TehranEmrooz/1260/Page/16/

 

 

کد خبر: 137829

تاریخ خبر: پنجشنبه, 14 شهریور 1392

 

گزارش «تهران امروز» از ممیزی عجیب برای کتاب‌های اهدایی به کتابخانه

کتاب‌های دارای مجوز، اجازه ورود به کتابخانه سنقر  را  ندارند

واقعا جای بسی تاسف است که چگونه ممکن است کتاب‌هایی که مجوز چاپ گرفته‌اند و از ممیزی وزارت ارشاد عبور کرده و در بازارهای کتاب توزیع می‌شوند اجازه قرار گرفتن در کتابخانه‌ها را نیابند

 

حسین زندی – کرمانشاه: سنقر یکی از شهرستان‌های استان کرمانشاه است که تعداد کتابخانه‌های عمومی آن به تعداد انگشت‌های یک دست هم نمی‌رسد. این شهرستان با 80 هزار جمعیت تنها سه کتابخانه دارد که به هیچ عنوان پاسخگوی نیازهای علاقه مندان نیست. زنده یاد یحیی حسین‌پور موسس اولین کتابخانه عمومی در سنقر بود که سال‌ها در زمینه اجرای نمایش آموزش‌های هنری و فعالیت‌های فرهنگی این شهر پیش قدم بود. حسین‌پور بهار امسال درگذشت اما خانواده او تصمیم گرفتند هزینه مراسم چهلم او را به تجهیز کتابخانه‌ای که پدر تاسیس کرده بود اختصاص دهند اما دیگر از آن کتابخانه اثری نبود. به هر حال وارثان حسین‌پور در اجرای نیت خود ثابت‌قدم بودند و تصمیم گرفتند کتاب‌هایی خریده و به دیگر کتابخانه‌های شهر اهدا کنند که این کار هم دچار مشکلات فراوانی است و روند طی شده برای خانواده نمونه‌ای بسیار کوچک از مشکلاتی است که در سال‌های اخیر دامن علاقه‌مندان به کتاب و نشر حتی بعد از انتشار کتاب با مجوز و ممیزی وزارت ارشاد را گرفته است.

کتابخانه‌ای تعطیل و دیگری انبار کتاب شده است

مهران حسین‌پور فرزند زنده یاد یحیی حسن پور می‌گوید: کتابخانه‌ای که پدرم تاسیس کرده بود دیگر وجود ندارد، اما گاهی کتاب‌هایی با مهر همان کتابخانه در دست دوستان دیده می‌شود و کتابخانه دیگری که آقای نصرالله قهرمانی احداث و به آموزش و پرورش اهدا کرد امروز فعالیت ندارد و متاسفانه به انبار کتاب تبدیل شده است. یکی از کتابخانه‌های فعال در زندان شهر است و کتابخانه اصلی شهر یعنی کتابخانه علامه مجلسی فعال‌تر است.

وی می‌افزاید: پدر فرهنگی بود و سال 1346 پس از گذراندن دوره فنی کتابداری تصمیم می‌گیرد برای شهر کتابخانه‌ای ایجاد کند، سپس با اهدای کتابخانه شخصی خود در دبیرستان پهلوی آن زمان کتابخانه را تاسیس می‌کند که مورد استفاده همگان بوده، پس از این اقدام وزارت فرهنگ بودجه‌ای در اختیارش قرار می‌دهد که کتابخانه را تجهیز می‌کند. در سنقر اولین نمایشگاه‌های کتاب را نیز یحیی حسین‌پور برگزار می‌کند. شاگردان زیادی را تربیت می‌کند که از آنها می‌توان به پروفسور «موسی یاوری» و «صالح حسینی» مترجم نامدار اشاره کرد.

مهران حسین‌پور دراین مورد که چرا به این فکر افتادید که به جای آیین‌های مرسوم، کتاب اهدا کنید می‌گوید: به نظر پدرم اهدای کتاب از هرکار خیری شایسته‌تر بود، همه مراسم اولیه و شب هفت را به جا آوردیم. اما هزینه مراسم چهلم را به این امر اختصاص دادیم. به نظرم مراسمی که این روزها برگزار می‌شود، نشان از مصرف‌گرایی و اسراف است و کار ماندگاری نیست و بیشتر به نظر خودنمایی می‌آید. ما امیدواریم این کار انگیزه‌ای برای دیگران هم باشد چرا که خانواده‌هایی که عزیزان خود را از دست داده‌اند، اگر بخشی از هزینه‌ها را به امور خیریه اختصاص دهند بسیاری از ناهنجاری‌ها و مشکلات را نخواهیم داشت.

حسین‌پور ادامه می‌دهد: ما تلاشمان این بود کتاب‌هایی را از نمایشگاه کتاب تهران بخریم که کتاب‌های روز را انتخاب کرده باشیم وهمزمان با مراسم چهلم پدرم اهدا کنیم، اما متاسفانه به دلایل بوروکراسی اداری انجام نشد و ما نتوانستیم در زمان مقرر کتاب‌ها را اهدا کنیم. ما کتاب‌های چاپ جدید که در سال‌های 90 و 91 منتشر شده بود و برخی چندمین بار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز گرفته انتخاب کردیم، اما متاسفانه ده‌ها جلد از این کتاب‌ها را اجازه ندادند به کتابخانه اهدا کنیم. او می‌گوید: کتاب‌ها را براساس علایق مرحوم حسین‌پور و با موضوعات تاریخ، تاریخ نمایش، ادبیات، کشاورزی و کتاب‌های دایره‌المعارف کودکان انتخاب کردیم اما نتوانستیم همه کتاب‌ها را در کتابخانه قرار دهیم، متاسفانه گویی اسب پیشکشی را دندانش را می‌شمارند و این کار آزاردهنده است. درنهایت وارثان یحیی حسین‌پور نتوانستند از مبلغ پنجاه میلیون ریال کتابی که خریداری کرده بودند، ده‌ها جلد از کتاب‌ها را اهدا کنند که باعث دلخوری بسیار شد. واقعا جای بسی تاسف است که چگونه ممکن است کتاب‌هایی که مجوز چاپ گرفته‌اند و از ممیزی وزارت ارشاد عبور کرده و در بازارهای کتاب توزیع می‌شوند اجازه قرار گرفتن در کتابخانه‌ها را نیابند؟!

مسئول کتابخانه‌های شهرستان سنقر در مورد پذیرفته نشدن برخی از کتاب‌ها برای این کتابخانه به تهران امروز گفت: ما اجازه نداریم که هر کتابی را به عنوان هدیه به کتابخانه بپذیریم. آقای خسروی ادامه داد: از سوی وزارت ارشاد اسلامی لیستی به ما ارائه شده است که بر اساس آن باید کتاب‌های اهدایی را تایید کنیم و حتی اگر کتابی در همان سال مجوز گرفته و چاپ شده باشد، اما اسم آن در لیست آمده باشد حق نداریم آن را قبول کنیم. وی تصریح کرد: همچنین اگر فردی قصد داشته باشد که تعداد زیادی کتاب را به کتابخانه‌ای اهدا کند، موظف هستیم که ابتدا لیست کتاب‌ها را برای تایید به تهران بفرستیم. در صورت اعلام موافقت از مرکز، کتاب‌های اهدایی به کتابخانه منتقل می‌شوند و در غیر این‌صورت از پذیرفتن آنها معذوریم. اینها اقداماتی است که از طرف وارثان وقف کتاب هم انجام شد اما برخی کتاب‌ها پذیرفته نشد و دچار این ممیزی ابتکاری و عجیب شدند.

پس از اقدام خانواده حسین‌پور انجمنی در شهر سنقر شکل گرفت با نام انجمن کتابخانه‌سازان خیر و دو قطعه زمین توسط شهروندان به احداث کتابخانه اختصاص پیدا کرد که در صورت همکاری و مجوز نهادهای دولتی احداث خواهد شد.اما همچنان شهروندان سنقری از کمبود کتابخانه رنج می‌کشند. برای بهبود وضعیت موجود، افزون بر سامان وضعیت اقتصادی، برطرف کردن موانعی مانند نگاه امنیتی به فرهنگ و جایگزینی سیستم نظارتی متعادل و کارآمد در حوزه کتاب، ممکن است بتواند اندکی از مشکلات فعلی بکاهد.

 

روزنامه تهران امروزَ

 

َ

چه بهتر که همدان کلانشهر نباشد

روزنامه تهران امروز

 

کد خبر: 137929

تاریخ خبر: شنبه, 16 شهریور 1392

 

 

چه بهتر که همدان کلانشهر نباشد

 

http://tehrooz.com/1392/6/16/TehranEmrooz/1261/Page/15/

 

 

حسین زندی: چند هفته‌ای است شهر تازه کلانشهر شده همدان حال و روز خوشی ندارد. جایگزینی دولت جدید و تغییر و تحول‌ها در سازمان‌های مختلف، حتی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در حالی در پایتخت در حال انجام است که میراث ارزشمند تاریخ و ملی ما در پایتخت تاریخ و تمدن ایران در حال تخریب و تفکیک و با بی‌توجهی آشکار متولیان میراث فرهنگی در حال نابود شدن است. متولیان سازمان میراث فرهنگی همدان در حالی به بهانه روز همدان به تبلیغات و بادکنک‌بازی برروی بام آرامگاه بوعلی مشغول بودند.(که خود حدیث مفصلی است و موجب تخریب آرامگاه بوعلی را فراهم کرده) که زمین خواران شهر در حال تخریب بناهای تاریخی و نابودی باغ‌های اطراف شهر بودند. چندی پیش عمارت ذوالریاستین در همدان همزمان با نامه نگاری اهالی فرهنگ این استان برای اعتراض به تخریب عمارت بدیع الحکما تخریب شد. امری که در ادامه موجب شد هنرمندان و فعالان فرهنگی همدان نامه‌ای دیگر به وزیر کشور و رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی در اعتراض به تخریب باغ‌ها و بناهای تاریخی در همدان بنویسند. آنچه هست، اعتراض فعالان فرهنگی نتوانست از کتک خوردن خبرنگاران وتخریب‌ها جلو‌گیری کند. با وجود اینکه بیشتر رسانه‌ها از ظلمی که به فرهنگ و طبیعت همدان رفته سخن گفتند، گوش شنوایی در شهر پیدا نشد و عاقبت آخرین یادگار محله «در‌سنگی»‌های همدان هم از جا کنده شد.

درسنگی عمارت 200 ساله ذوالریاستین، به جا مانده از دوران زمامداری محمد شاه قاجار و صدارت قائم‌مقام فراهانی بود. درختان باغ را بریدند و علف‌ها را آتش زدند و زمینش را قطعه قطعه کردند. چگونه است که مسئولان اگر بنای تاریخی یا درختی در پایتخت تخریب و قطع شود، هیاهو می‌کنند، اما به رغم همه فریادهایی که فرهنگ دوستان و دوستداران طبیعت و آثار تاریخی در همدان سر دادند، مسئولان و مالکان کار خود را کردند؟ قطع چند درخت در خیابان ولی‌عصر پایتخت که به دلیل خشکیدگی کامل آنها بود در سطح بین‌المللی اعتراض‌هایی به‌دنبال داشت، اما تخریب عمارتی تاریخی و قطع صدها اصله درخت در شهری که ریه می‌خواهد برای نفس کشیدن، پیگیری نمی‌شود و به سادگی از آن عبور می‌کنند!

یادمان باشد همدان، با طبیعت و تمدن و تاریخش همدان است و اگر گردن به تخریب هر‌کدام از اینها ببندیم قدم به قدم سرزمین هگمتانه را از روزگار بالندگی‌اش دور کرده‌ایم. قرار نیست توسعه همدان و کلانشهر شدنش به قیمت نابودی تاریخ و تمدن و طبیعت این شهر تمام شود و اگر چنین است چه بهتر که همدان کلانشهر نباشد.

امیدواریم که مسئولان جدید سازمان میراث فرهنگی آنچه مانده است را دریابند چرا که اکنون بخش بسیاری از این عمارت‌ها ویران شده و از بین رفته است. اما پرسش دیگر این است که اکنون مسئول کیست و چه کسی باید پاسخگوی این آثار ارزشمند از دست رفته باشد؟

 

روزنامه تهران امروز

 

 

همراهی خانواده ها و آموزش و پرورش در آموزش کودکان

همراهی خانواده ها و آموزش و پرورش در آموزش کودکان

همدان- حسین زندی- خبرنگار همشهری: نهاد آموزش در هر کشوری از زیر ساخت­های توسعه به شمار می­آید. سابقه این نهاد در ایران نسبت به کشورهای منطقه درخشان­تر است. تأثیرگذاری آن را در یکصد سال گذشته، در توسعه سیاسی ایران  و درنمونه­هایی چون جنبش مشروطه وملی شدن صنعت نفت می­توان دید. پس از ایجاد نهادهای آموزشی به شیوه نوین در ایران و پس از تاسیس دارالفنون تهران و رشدیه  تبریز،همدان از نخستین شهرهایی است که از این فرصت و موهبت برخوردار شد. همدان این فرصت را مدیون گوناگونی وتنوع فرهنگی شهر بود وهمزیستی با باورمندان ادیان دیگر که اقدام به تاسیس اولین مدارس مدرن مانند آلیانس و اتحاد کردند و کودکان همدانی را به سوی شیوه­های نوین آموزش سوق دادند.

این کودکان دیروز که  امروز یا از دنیا رفته­اند یا سالخوردگانی فراموش شده­اند، باعث شدند همدان به عنوان شهری فرهنگی شناخته شود. شهری که با هزاران معلم بازنشسته و شاغل تاثیر بسزایی در تحولات اجتماعی و فرهنگی شهر و استان داشته است. این افراد علاوه بر مدارس در خانواده­ها نیز نقش آموزگارانی را داشته­اند که در ارتباط با اقشار مختلف جامعه تاثیرگذار بوده­اند.

اما این سابقه پربار در یک دهه اخیر و به ویژه در هشت سال گذشته آسیب جدی دیده است. اگرچه این وضعیت منحصر به همدان نیست و ریشه در سیاست­های کلان آموزشی کشور دارد. اما به نظر می­رسد اعضای خانواده بزرگ آموزش و پرورش همدان از رسالت خود دور شده­اند. دانش­آموزانی که در این چند سال وارد دانشگاه شده­اند، کمتر به فعالیت­های علمی- فرهنگی دانشگاه علاقه­ای نشان می­دهند. گروه­ها، انجمن­ها و نهادهای دانشجویی بسیار ضعیف عمل می­کنند حتی در بخش آموزش­های دولتی نیز چنین روندی قابل مشاهده است. افت کیفی تحصیل را از یک آزمون املای فارسی در بین دانش­آموزان و دانشجویان می­توان فهمید. وقتی دلیل چنین روندی از آموزگاران سوال می­شود، پاسخ برخی از آن­ها این است که ما به اندازه پولی که می­گیریم آموزش می­دهیم! نابسامانی در امور اقتصادی و برخی مسایل دیگر باعث شده است که نهادهای صنفی و کانون­های مختلف که اتفاقا در گذشته بسیار فعال بودند، نتوانند فعالیت مثبتی داشته باشند و شاید همین مورد سبب شده است آنها از رسالت خود فاصله بگیرند. مشکلات اقتصادی خانواده­ها نیز در افت کیفیت آموزش بی­تاثیر نبوده است. چراکه که آن­ها به دلیل مشغله زیاد و گاه چند شغله بودن، فرصت کمتری برای ارتباط و آموزش کودکان دارد و این امر سبب محول کردن تمام مسئولیت آموزش به وزارت آموزش و پرورش شده است.

کمرنگ شدن نقش نظارت در آموزشگاه­های خصوصی سبب شده است بهره­گیری از این مراکز  به طور کلی بی­نتیجه باشد. در کنار موارد ذکر شده نقش رسانه ملی را نیز نمی­توان نادیده گرفت زیرا نه تنها در امر آموزش نقش مثبتی ندارد، بلکه بیشترین زمان را از کودکان می­گیرد و می­توان آن را یکی از عوامل تنبلی شهروندان به شمار آورد. در چنین شرایطی ضرورت نقش آموزشی خانواده­ها  و به ویژه والدین بیشتر احساس می­شود. به خصوص در استان همدان که با وجود سابقه درخشان فرهنگی، آمارهایی از افزایش ناهنجاری­ها و آسیب­های اجتماعی در میان کودکان و نوجوانان به گوش می­رسد که هوشیاری خانواده ها را می­طلبد.

تقویت نهادهای صنفی در آموزش وپرورش و نیز نهادی برای فرهنگیان بازنشسته، می­تواند در توسعه استان بسیار مفید باشد. چراکه این نهادها می­تواند پل ارتباطی میان آموزش وپرورش و خانواده­ها باشد و مطالبات صنفی آنان را پیگیری کنند.

آمارها و نتایج در چند سال گذشته نشانه­های خوبی از وضعیت آموزش وپرورش کشور ندارد. به نظر می­رسد باید به مسایل آموزشی و فرهنگی دانش آموزان بیش از سایر مواردی که امروزه آموزش وپرورش متولی و پیگیر آن است،  پرداخته شود. چرا که تحول در زیرساخت­های آموزشی کشور از نیازهای اساسی جامعه امروز ایران است . خانواده­ها نیز نباید تمام موارد آموزشی و پرورشی کودکان را به دوش آموزش و وپرورش بگذارند  و اگر کودکان در کنارمواد درسی سازمان آموزش و پرورش، به آموزش­های مکمل نیاز دارند، این آموزش­ها تا پایان دوره تحصیلات پیگیری شود. آنچه در همدان مشاهده می­شود این است که والدین بیشتر در دوره پیش دبستانی و دبستان، کودکان را در کلاس­های کمک آموزشی ثبت نام می­کنند و حتی تهیه اقلام و کتاب­های کمک درسی نیز به همین دوره محدود شده و یکباره در مقاطع بالاتر رها می­شود  که این رویکرد به نظر درست و پسندیده نیست.